کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیشگاه
/pišgāh/
معنی
۱. پیشتخت پادشاه.
۲. جلو ایوان.
۳. آستانه؛ درگاه: ◻︎ فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید / شرمنده رهرویی که عمل بر مجاز کرد (حافظ: ۲۷۴).
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آستانه، آستان، تخت، حضور، درگاه، ساحت، صدر، مسند
دیکشنری
obverse, presence
-
جستوجوی دقیق
-
پیشگاه
واژگان مترادف و متضاد
آستانه، آستان، تخت، حضور، درگاه، ساحت، صدر، مسند
-
پیشگاه
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - نزدیک تخت پادشاه ، بالای مجلس . 2 - پادشاه ، افراد محتشم . 3 - تخت ، مسند. 4 - جلو ایوان . 5 - فرشی که پیش در بگسترانند.
-
پیشگاه
لغتنامه دهخدا
پیشگاه . (اِ مرکب ) صدر. (دهار) (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). صدر مجلس . (غیاث ). صدر بیت . (زمخشری ). بالای مجلس . مقدم البیت ، مقابل درگاه . مقابل آستان . مقابل پایگاه . سدّه . (نصاب ). پیشگه . رجوع به پیشگه شود : بارگاه تو کارگاه وجودپایگاه تو پی...
-
پیشگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پیشگه› [قدیمی] pišgāh ۱. پیشتخت پادشاه.۲. جلو ایوان.۳. آستانه؛ درگاه: ◻︎ فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید / شرمنده رهرویی که عمل بر مجاز کرد (حافظ: ۲۷۴).
-
پیشگاه
دیکشنری فارسی به عربی
وجود
-
واژههای مشابه
-
apron 1
پیشگاه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] محوطهای هموار و وسیع در فرودگاه برای بارگیری و تخلیۀ بار و مسافر و تعمیر و نگهداری هواگَردها و هر کار مجاز دیگری بهجز عملیات پرواز
-
front office 2
پیشگاه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] دفتر اصلی مهمانخانه/ هتل که در آن به امور ذخیره و پذیرش و ترخیص و ارتباطات و تسویهحساب مهمانان رسیدگی میشود
-
holding apron
پیشگاه انتظار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] محلی برای توقف هواپیما در پیشگاه، پیش از اجازۀ برخاست
-
loading apron
پیشگاه بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] پیشگاهی که در آن بارگیری و تخلیۀ بار انجام میشود
-
apron capacity
ظرفیت پیشگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] تعداد مشخصی از هواپیماها که در مکانهای مشخصی از پیشگاه جای میگیرند
-
جستوجو در متن
-
در خدمت
فرهنگ واژههای سره
در پیشگاه
-
صحنه
فرهنگ واژههای سره
پیشگاه
-
پیشگه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pišgah = پیشگاه