کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشکاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیشکاره
/piškāre/
معنی
۱. مباشر.
۲. خدمتگزار.
۳. ماما؛ قابله.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیشکاره
لغتنامه دهخدا
پیشکاره . [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ، ص مرکب ) رئیس و مهتر باشد. (اوبهی ). || بمعنی پیشکار است که مزدور و خدمتگزار باشد : ای که مه با کمال خوبی خویش پیش روی تو پیشکاره بود. عمادی شهریاری . || ماماچه و قابله . حاضنة. (منتهی الارب ). || فرش اطاق مهمانخانه .
-
پیشکاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹پیشکار› [قدیمی] piškāre ۱. مباشر.۲. خدمتگزار.۳. ماما؛ قابله.
-
جستوجو در متن
-
حاضنة
لغتنامه دهخدا
حاضنة. [ ض ِ ن َ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی . دایه و آنکه بجای وی باشد در تعهد بچه . (منتهی الارب ).دایگان . (دستوراللغه ). پیشکاره . زن پیشکار. پیشکار : سلامة حاضنه ٔ ابراهیم بن رسول اﷲ (ص ) بود. || مرغ که بر خایه نشسته بود. (مهذب الاسماء). || خرمابن که...