کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشوند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیشوند
/pišvand/
معنی
در دستور زبان، کلمه یا حرفی که در اول کلمۀ دیگر درآید و معنی آن را تغییر دهد، مانند «بر»، «بی»، «فر»، «فرو»، «نا»، و «هم»، در کلمات «برانگیختن»، «بیدل»، «فراخور»، «فرومایه»، «ناتوان»، و «همنشین».
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
prefix
-
جستوجوی دقیق
-
prefix
پیشوند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] نوعی وند که پیش از ستاک یا ریشه یا پایه قرار گیرد
-
پیشوند
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (اِمر.) نک پیشاوند.
-
پیشوند
لغتنامه دهخدا
پیشوند. [ وَ ] (اِ مرکب ) پیشاوند. مزید مقدمی که در آغاز کلمه ٔ دیگر درآید و تصرفی در معنی آن کند.
-
پیشوند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پیشاوند› (ادبی) pišvand در دستور زبان، کلمه یا حرفی که در اول کلمۀ دیگر درآید و معنی آن را تغییر دهد، مانند «بر»، «بی»، «فر»، «فرو»، «نا»، و «هم»، در کلمات «برانگیختن»، «بیدل»، «فراخور»، «فرومایه»، «ناتوان»، و «همنشین».
-
پیشوند
دیکشنری فارسی به عربی
بادية
-
واژههای مشابه
-
دِ- (پیشوند ترکیبی)
لهجه و گویش تهرانی
دبرو=یالا برو،تاکیدی:دبخور،دبکن،دبزن ،دِدَررو،دفرار،دبرو
-
پیشوند به معنی (انگلیسی) و (مربوط به انگلیس)
دیکشنری فارسی به عربی
انجليزي
-
باغ وحش(-) پیشوند بمعنی حیوان - جانور و متحرک
دیکشنری فارسی به عربی
حديقة الحيوانات
-
این کلمه بصورت پیشوند نیز بامعانی فوق بکارمیرود
دیکشنری فارسی به عربی
فصاعدا
-
جستوجو در متن
-
prefixes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشوند ها، پیشوند
-
precondense
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشوند
-
preluder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشوند
-
prereference
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشوند