کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشوایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیشوایی
/pišvāy(')i/
معنی
سرکردگی؛ رهبری.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تسلط، حکومت، رهبری، ریاست، زعامت، سروری، فرماندهی، فرمانروایی، قیادت
فعل
بن گذشته: پیشوایی کرد
بن حال: پیشوایی کن
دیکشنری
leading
-
جستوجوی دقیق
-
پیشوایی
واژگان مترادف و متضاد
تسلط، حکومت، رهبری، ریاست، زعامت، سروری، فرماندهی، فرمانروایی، قیادت
-
پیشوایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) pišvāy(')i سرکردگی؛ رهبری.
-
پیشوایی
دیکشنری فارسی به عربی
هيمنة
-
جستوجو در متن
-
prehnitic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشوایی
-
prussianizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشوایی
-
preenforcement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشوایی
-
preaffliction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشوایی
-
preoceanic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشوایی
-
preluxuriously
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشوایی
-
prebelieving
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشوایی
-
prefatorial
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشوایی
-
prehumor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشوایی
-
فرماندهی
واژگان مترادف و متضاد
امارت، پیشوایی، حکمرانی، سرداری
-
نهازی
فرهنگ فارسی معین
(نُ) (حامص .) پیشوایی ، رهبری .