کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشه گر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ظلم پیشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] zolmpiše ظالم؛ ستمکار؛ ستمگر.
-
عاشق پیشه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] 'āšeqpiše ویژگی کسی که کارش عشقورزی است.
-
عدالت پیشه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] 'e(a)dālatpiše دادگر؛ کسی که از روی عدلوداد عمل میکند.
-
هم پیشه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] hampiše کسی که با دیگری دارای یک شغل و پیشه باشد؛ همشغل؛ همکار.
-
هوس پیشه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] havaspiše آنکه همیشه در پی هواوهوس است.
-
پیشه ور
دیکشنری فارسی به عربی
تاجر
-
پیشه وری
دیکشنری فارسی به عربی
تجارة
-
ستم پیشه
دیکشنری فارسی به عربی
مستبد
-
پیشه دستی
دیکشنری فارسی به عربی
حرفة
-
پیشه کار
دیکشنری فارسی به عربی
مهنة
-
پیشه و هنر
لغتنامه دهخدا
پیشه وهنر. [ ش َ / ش ِ وَ هَُ ن َ ] (اِ مرکب ) شغل و صنعت . || وزارت پیشه و هنر، نامی که وزارت صناعت را دادند. (از لغات مصوب فرهنگستان ایران ).
-
پیشه ور شدن
لغتنامه دهخدا
پیشه ور شدن . [ ش َ / ش ِ وَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پیشه کار شدن . احتراف . (تاج المصادر بیهقی ). اشتغال به پیشه . کاسب و صنعتگر و صاحب حرفه شدن .
-
پیشه و هنر
دیکشنری فارسی به عربی
صناعة
-
کلا غ پیشه
دیکشنری فارسی به عربی
غراب
-
هزار پیشه،هزار خان
لهجه و گویش تهرانی
جعبه دارای چندین جای مختلف،صندوق سفر