کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشقراول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیشقراول
مترادف و متضاد
پرچمدار، پیشرو، جلودار، طلایه، طلایهدار، طلیعه، یزک
دیکشنری
harbinger, picket
-
جستوجوی دقیق
-
پیشقراول
واژگان مترادف و متضاد
پرچمدار، پیشرو، جلودار، طلایه، طلایهدار، طلیعه، یزک
-
پیشقراول
دیکشنری فارسی به عربی
شاحنة
-
واژههای همآوا
-
پیش قراول
فرهنگ فارسی معین
(قَ وُ) [ فا - تر. ] (اِ.) 1 - سربازی که پیش از دیگران برای دیده بانی و نگهبانی حرکت می کند. 2 - جلودار.
-
پیش قراول
لغتنامه دهخدا
پیش قراول . [ ق َ وُ ] (اِ مرکب ) پیشرو لشکر. مقدمةالجیش . آن حصه از لشکر پیاده یا سواره که جلو حرکت میکند. طلیعه . چرخچی . مقدمه . پیشرو.
-
پیش قراول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. ترکی] (نظامی) pišqarāvol ۱. سربازی که جلوتر از سایر سربازان برای نگهبانی یا دیدهبانی حرکت کند.۲. سربازی که جلوتر از سایر سربازان به سرزمین دشمن وارد شود.۳. پیشرو لشکر.
-
جستوجو در متن
-
prewelcoming
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشقراول
-
antewar
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشقراول
-
مقدمتالجیش
واژگان مترادف و متضاد
پیشقراول، طلایهدار
-
preevolutionist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشقراول گرایان
-
preternaturalism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشقراول گرایی
-
طلایه
واژگان مترادف و متضاد
پیشقراول، جلودار، طلیعه، مقدمتالجیش
-
علمدار
واژگان مترادف و متضاد
بیرقدار، پرچمدار، پیشقراول، طلایهدار
-
یزک
واژگان مترادف و متضاد
پیشقراول، دیدهبان، دیدهور، قراول