کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشدستی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیشدستی کردن
لغتنامه دهخدا
پیشدستی کردن . [ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تبادر. مبادرت کردن . سبقت جستن . پیشی گرفتن . سبقت گرفتن . تقدم جستن . بوص . اقدام . (از منتهی الارب ) : سپاه اسلام از پیلان فرار همی کردند و کسی پیشدستی همی نکرد، چون مهلب چنان دید پیشدستی کرد و پیش زنده پیل ا...
-
پیشدستی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
توقع
-
جستوجو در متن
-
premodifying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشدستی کردن
-
دست پیش،()را گرفتن
لهجه و گویش تهرانی
پیشدستی،() کردن
-
دست پیش کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص ل .) کاری را آغاز کردن ، پیشدستی کردن .
-
سبقت جستن
واژگان مترادف و متضاد
پیشیجستن، تقدمجویی کردن، تقدم جستن، سبقبردن، پیش افتادن، پیشدستی کردن
-
outsmarting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی نظیر، پیشدستی کردن، زرنگی بیشتری بکار بردن
-
outsmart
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی نظیر، پیشدستی کردن، زرنگی بیشتری بکار بردن
-
مبادرت جستن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیشدستی کردن، پیشی گرفتن ۲. تعجیل کردن ۳. اقدام کردن
-
outsmarted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراموش نشدنی، پیشدستی کردن، زرنگی بیشتری بکار بردن
-
anticipates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش بینی می کند، پیش بینی کردن، پیشدستی کردن، سبقت جستن، انتظار داشتن، جلوانداختن، پیش گرفتن بر، سبقت جستن بر
-
anticipating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش بینی، پیش بینی کردن، پیشدستی کردن، سبقت جستن، انتظار داشتن، جلوانداختن، پیش گرفتن بر، سبقت جستن بر
-
anticipated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش بینی شده، پیش بینی کردن، پیشدستی کردن، سبقت جستن، انتظار داشتن، جلوانداختن، پیش گرفتن بر، سبقت جستن بر
-
توقع
دیکشنری عربی به فارسی
پيش بيني کردن , انتظار داشتن , پيشدستي کردن , جلوانداختن , پيش گرفتن بر , سبقت جستن بر , چشم داشتن , منتظر بودن , حامله بودن , پيشگويي کردن , قبلا پيش بيني کردن