کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشخوان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیشخوان
/pišxān/
معنی
میز دراز صندوقمانند که جلو دکان میگذارند و فروشنده پشت آن میایستد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
جلوخان، کریاس
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیشخوان
واژگان مترادف و متضاد
جلوخان، کریاس
-
پیشخوان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pišxān میز دراز صندوقمانند که جلو دکان میگذارند و فروشنده پشت آن میایستد.
-
پیشخوان
دیکشنری فارسی به عربی
عداد
-
واژههای مشابه
-
تخته میز و پیشخوان مهمانخانه
دیکشنری فارسی به عربی
لوح خشبي
-
قسمت جلوی پیشخوان اتومبیل و هواپیماوغیره
دیکشنری فارسی به عربی
لجنة
-
مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
دیکشنری فارسی به عربی
نادل
-
واژههای همآوا
-
پیش خوان
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) 1 - کسی که در مجلس تازه واردان را معرفی می کند. 2 - کسی که پیش از وعظ و روضه خوانی ، مجلس را با روضه خواندن آماده می کند، پامنبری .
-
پیش خوان
لغتنامه دهخدا
پیش خوان . [ خوا / خا ] (اِ مرکب ) پیشخان . پیش تخته . صندوق مانندی که جلو دکان عطاران و قصابان هست که بر اولی پول شمارند و متاع فروخته را نزد بایع نهند و بر دیگری گوشت خرد کنند. صندوق مانندی چوبین که عطار و دیگر کسبه در پیش دکان دارند و خود در پس آن...
-
پیش خوان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] pišxān کسی که در مجلس وعظ یا روضهخوانی چیزی بخواند.
-
جستوجو در متن
-
جلوخان
واژگان مترادف و متضاد
پیشخوان، درگاه
-
presells
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشخوان، پیش فروش کردن
-
counterservice
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرویس پیشخوان