کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشبرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیشبرد
/pišbord/
معنی
۱. پیش بردن.
۲. به انجام رساندن کاری با کامیابی و پیروزی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
advancement, furtherance
-
جستوجوی دقیق
-
پیشبرد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) pišbord ۱. پیش بردن.۲. به انجام رساندن کاری با کامیابی و پیروزی.
-
واژههای همآوا
-
پیش برد
لغتنامه دهخدا
پیش برد. [ ] (اِخ ) (مدرسه ٔ...) نام مدرسه ای در جانب جنوب مسجد جامع هرات از آثار مولانا جلال الدین محمد قائنی . (رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 13 شود).
-
جستوجو در متن
-
preobtainable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشبرد
-
preverification
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشبرد
-
preemancipation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشبرد
-
preguidance
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشبرد
-
presanctify
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشبرد
-
prepromotion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشبرد
-
presanctification
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشبرد
-
preinstruction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشبرد
-
preobstruction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشبرد
-
preerection
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشبرد
-
annuity in advance
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سالیانه در پیشبرد