کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشاهنگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیشاهنگی
/pišāhangi/
معنی
۱. سازمان تربیتی و ورزشی در بیشتر کشورهای جهان که شاگردان مدارس و جوانان را با منش پیشاهنگی که پرورش جسم و فکر و آمادگی برای کارهای نیک است آشنا میسازد.
۲. (حاصل مصدر) نوعی تعلیموتربیت ورزشی برای شاگردان مدارس و جوانان که شبیه تعلیمات نظامی است و جوانان را ورزیده، نیکوکار، و فداکار بارمیآورد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
scouting
-
جستوجوی دقیق
-
پیشاهنگی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [منسوخ] pišāhangi ۱. سازمان تربیتی و ورزشی در بیشتر کشورهای جهان که شاگردان مدارس و جوانان را با منش پیشاهنگی که پرورش جسم و فکر و آمادگی برای کارهای نیک است آشنا میسازد.۲. (حاصل مصدر) نوعی تعلیموتربیت ورزشی برای شاگردان مدارس و جوانان که شبی...
-
واژههای مشابه
-
پیشاهنگی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
کشافة
-
واژههای همآوا
-
پیش آهنگی
لغتنامه دهخدا
پیش آهنگی . [ هََ ] (حامص مرکب ) عمل پیش آهنگ . || عمل گروهی از جوانان نیکوکار دارای تعلیمات و عملیات مخصوص و شعارهای مفید. سازمان پیشاهنگان - خلاصه ٔ تاریخچه ٔ تأسیس پیش آهنگی در جهان : این تشکیلات ابتدا در انگلستان برای یک قسم تربیت اخلاقی و اجتما...
-
جستوجو در متن
-
antechoirs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشاهنگی
-
antechoir
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشاهنگی
-
preharmony
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشاهنگی
-
preharmoniousness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشاهنگی
-
preharmonious
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشاهنگی
-
premonarchical
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشاهنگی
-
Boy Scouts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشاهنگی پسر
-
رسدیار
لغتنامه دهخدا
رسدیار. [ رَ س َدْ ] (اِ مرکب ) در اصطلاح پیشاهنگی ، رئیس یک رسد پیشاهنگی . (از فرهنگ فارسی معین ).
-
رهبریار
لغتنامه دهخدا
رهبریار. [ رَ ب َرْ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح پیشاهنگی ) معاون رهبر پیشاهنگی . (فرهنگ فارسی معین ).