کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
لک و پیس
لغتنامه دهخدا
لک و پیس . [ ل َ ک ُ ] (اِ مرکب ،از اتباع ) بهق . (و آن غیر پیس یعنی غیر برص است ).
-
لک و پیس (برص)
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: lak-o pis طاری: lak-o pis طامه ای: pis طرقی: lak-o pis کشه ای: lakpusi نطنزی: lak-o pis
-
لک و پیس
لهجه و گویش تهرانی
کک مک
-
لَک و پیس
فرهنگ گنجواژه
لکه روی صورت.
-
پَس بودن،پیس بودن
لهجه و گویش تهرانی
ناجور بودن:هوا پسه
-
پس/پیس/فیس بودن
لهجه و گویش تهرانی
بد بودن( اوضاع )
-
پیس، پس، فیس
لهجه و گویش تهرانی
بد، خراب، اوضاع پس است.
-
فیس، پیس، پس
لهجه و گویش تهرانی
بد بودن: هوا پس است.دنیا را ببین چه فیسه خرچسونه رییسه
-
پیس،پیسی ،به پیسی افتادن
لهجه و گویش تهرانی
بدبختی ،بد بیاری
-
جستوجو در متن
-
پیست
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = پیس : شخص مبتلا به برص ، ابرص ، پیس .
-
prefabricate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش ساخته، پیس ساختن
-
prefabricating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش ساخته، پیس ساختن
-
prefab
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش ساخته، پیس ساختن، پیش سازی شده
-
prefabs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش ساخته، پیس ساختن
-
پیست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) (پزشکی) pist = پیس pis