کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیر و پکر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پیر هافهافو
لغتنامه دهخدا
پیر هافهافو. [ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کهنسالی دندانها از پیری ریخته . سخت پیر.
-
ده پیر
لغتنامه دهخدا
ده پیر. [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باوند نور بخش مرکزی شهرستان شاه آباد. واقع در 34هزارگزی شمال خاوری شاه آباد. سکنه ٔ آن 135 تن . آب از نهر کاشنبه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
سیاه پیر
لغتنامه دهخدا
سیاه پیر. (اِ مرکب ) غلام پیر. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). مسن . سالخورده . بسیار پیر. (ناظم الاطباء) : با خوی سرکش او آتش سخن پذیر است با خط تازه ٔ او ریحان سیاه پیر است .صائب (از آنندراج ).
-
خیلی پیر
دیکشنری فارسی به عربی
هرم
-
پیر مرد
دیکشنری فارسی به عربی
شيخوخي
-
پیر مانند
دیکشنری فارسی به عربی
قديم
-
نسبتا پیر
دیکشنری فارسی به عربی
قديم
-
اسب پیر
دیکشنری فارسی به عربی
ماجور , يشم
-
بی پیر
لهجه و گویش تهرانی
پدر مرده،کسی که مرشد ندارد
-
پیر شدن
لهجه و گویش تهرانی
چروک شدن پوست در حمام
-
پیر شوی !
لهجه و گویش تهرانی
دعا
-
پیر عطا
لهجه و گویش تهرانی
مزار پیر مقدسی در شمال بازار تهران
-
پیر درآوردن
لهجه و گویش تهرانی
عذاب سخت
-
پیر دیر
لهجه و گویش تهرانی
آدم خیلی با تجربه
-
پیر شدن
لهجه و گویش تهرانی
دعایی است : الهی پیر شوی!