کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیروزور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیروزور
/piruzvar/
معنی
۱. پیروزمند؛ بهپیروزیرسیده.
۲. کامیاب.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیروزور
لغتنامه دهخدا
پیروزور. [ روزْ وَ ] (ص مرکب ) پیروزمند. مظفر : همی گفت این سخن پیروزور شاه دو چشمش دیده بان گشته سوی راه .فخرالدین اسعد (ویس و رامین ).
-
پیروزور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) piruzvar ۱. پیروزمند؛ بهپیروزیرسیده.۲. کامیاب.
-
جستوجو در متن
-
پیروزمند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹فیروزمند› piruzmand ۱. پیروزییافته؛ بهپیروزیرسیده؛ مظفر؛ پیروزوَر.۲. کامیاب.