کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیروزرزم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیروزرزم
/piruzrazm/
معنی
آنکه در جنگ پیروز شود؛ پیروزجنگ: ◻︎ سواری شود نیک پیروزرزم / سر انجمنها به رزم و به بزم (دقیقی: ۸۹).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیروزرزم
لغتنامه دهخدا
پیروزرزم . [ رو رَ ] (ص مرکب ) پیروزجنگ . رجوع به پیروزجنگ شود : سواری شود نیک و پیروزرزم سر انجمنها برزم و ببزم .دقیقی (از شاهنامه ٔ فردوسی ).
-
پیروزرزم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] piruzrazm آنکه در جنگ پیروز شود؛ پیروزجنگ: ◻︎ سواری شود نیک پیروزرزم / سر انجمنها به رزم و به بزم (دقیقی: ۸۹).
-
جستوجو در متن
-
نیک
لغتنامه دهخدا
نیک . (ص ) خوب . (انجمن آرا) (از غیاث اللغات ) (آنندراج ). خوش . (ناظم الاطباء). مقابل بد. (آنندراج ). هژیر. (فرهنگ فارسی معین ). نیکو. (آنندراج ). جیّد. نغز.حسن . (یادداشت مؤلف ). مطلوب . پسندیده : بنگه از آن گزیده ام این کازه کم عیش نیک و دخل بی ا...