کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیروزرای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیروزرای
/piruzrāy/
معنی
پیروز و کامیاب در رٲی و اندیشه: ◻︎ جوانبخت بادی و پیروزرای / توانا و دانا و کشورگشای (نظامی۵: ۹۸۷).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیروزرای
لغتنامه دهخدا
پیروزرای . (ص مرکب ) دارای رایی با ظفر قرین . در اندیشه و رای مظفر و منصور : خردمند بادی و پیروزرای بپاکی بماناد مغزت بجای . فردوسی .جوانبخت بادی و پیروزرای توانا و دانا و کشورگشای . نظامی .وزیر خردمند پیروزرای بپیروزی شاه شد رهنمای .نظامی .
-
پیروزرای
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. مٲخوذ از عربی] [قدیمی] piruzrāy پیروز و کامیاب در رٲی و اندیشه: ◻︎ جوانبخت بادی و پیروزرای / توانا و دانا و کشورگشای (نظامی۵: ۹۸۷).
-
جستوجو در متن
-
رای
لغتنامه دهخدا
رای . (اِ) رأی . (ناظم الاطباء). فکر. (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (بهار عجم ) (ارمغان آصفی ) (ناظم الاطباء) (از شعوری ج 2ورق 16) (مجموعه ٔ مترادفات ).اندیشه . (آنندراج ) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء) (ارمغان آصفی ) (بهار عجم ) (مجموعه ٔ مترادفات ). در ...