کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیرعلی هجویری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیرعلی هجویری
لغتنامه دهخدا
پیرعلی هجویری . [ ع َ ی ِ هَُ ] (اِخ ) صاحب کتاب کشف المحجوب ، از مردم قریه ٔ هجویر، بحدود غزنین . وفات 456 هَ . ق .رجوع به هجویری شود. (قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 158).
-
واژههای مشابه
-
پیرعلی بادک
لغتنامه دهخدا
پیرعلی بادک . [ ع َ دَ ] (اِخ ) از امرای بزرگ اطراف همدان و حاکم شوشتر از جانب شاه شجاع . ویرا با سلطان احمدبن سلطان اویس جلایر محاربه ای است که در آن بقتل رسیده است . رجوع به تاریخ گزیده ص 721، 722 و حبیب السیر ج 3 چ خیام ص 245، 247 و تاریخ عصر حافظ...
-
پیرعلی ترکمان
لغتنامه دهخدا
پیرعلی ترکمان . [ ع َ ت ُ ک َ ] (اِخ ) از ترکمانان معاصر میرزا شاهرخ . (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 145).
-
پیرعلی سلدوز
لغتنامه دهخدا
پیرعلی سلدوز. [ ع َ س ُ ] (اِخ ) از یاران و سران لشکر امیرتیمور گورکان . وی در جنگ تیمور با ایلدرم بایزید سلطان عثمانی شرکت داشته است . (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 507 و 510).
-
پیرعلی قبچاق
لغتنامه دهخدا
پیرعلی قبچاق . [ ع َ ق ِ ] (اِخ ) از معاصران الملک الناصر سلطان مصر. هنگامی که حسام الدین بدر چاشنی گیر و سیف الدین سالار درصدد استقلال برآمدند و ملک ناصر از قاهره بحصار کرک رفت و معاندان بر سلطنت چاشنی گیر متفق القول شدند این پیرعلی قبچاق را بنیابت ...
-
پیرعلی بیک
لغتنامه دهخدا
پیرعلی بیک . [ ع َ ب َ ] (اِخ ) حاکم ساوه بعهد سلطان مرادمیرزا فرزند یعقوب میرزا. وی بدست این امیرزاده بقتل رسیده است . (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 445 و 446).
-
پیرعلی تاز
لغتنامه دهخدا
پیرعلی تاز. [ ع َ ] (اِخ ) وزیر معتمد خلیل سلطان فرزند میرانشاه بن امیرتیمور و کشنده ٔ وی . بگفته ٔ ابن عربشاه در عجائب المقدور وی پس از مرگ تیمور بر امیرزاده پیرمحمد نیز قیام و دعوی استقلال کرده است . میرزا شاهرخ پس از استقرار بر تخت سلطنت بدفع پیرع...
-
پیرعلی ده
لغتنامه دهخدا
پیرعلی ده . [ ع َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان خشکبیجار بخش خمام شهرستان رشت واقع در 10هزارگزی خمام . جلگه ، مرطوب . دارای 298 تن سکنه . بدانجا از کناره اتومبیل میرود. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
پیرعلی کرت
لغتنامه دهخدا
پیرعلی کرت . [ ع َ ک َ ] (اِخ ) رجوع به غیاث الدین پیرعلی شود.
-
رباط پیرعلی
لغتنامه دهخدا
رباط پیرعلی . [ رُ طِ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ شهرستان گلپایگان دارای 125 تن سکنه . آب آن از رودخانه و محصول عمده ٔ آن غلات و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).