کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیرزا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیرزا
/pirzā/
معنی
۱. آنکه از پدر و مادری علیل یا سالخورده بهوجود آمده.
۲. آنکه در بدو تولد تن رنجور و چهرهای پرچینوچروک مانند پیران داشته باشد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیرزا
فرهنگ فارسی معین
(ص مف .) 1 - آن که از پدر و مادری سالخورده زاده و بدین سبب ضعیف می باشد. 2 - کسی که با موی سفید و به هیئت پیران ترنجیده پوست و زشت به دنیا آید.
-
پیرزا
لغتنامه دهخدا
پیرزا. (اِخ ) (ده ...) نیم فرسخ مشرقی قصبه ٔ پلی است بفارس . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
پیرزا
لغتنامه دهخدا
پیرزا. (ص مرکب ،اِ مرکب ) آنکه از پدر و مادر سالخورد زاده و از آنروی ضعیف و زشت باشد. طفلی از پدری و مادری پیر: مگر پیرزائی ، چرا از سرما می هراسی ؟ چرا از سرمای کم متألم میشوی ؟ مگر پیرزائی ؟ || کسی که با موی سفید و بهیأت پیران ترنجیده پوست و زشت ...
-
پیرزا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) ‹پیرزاد، پیرزاده› pirzā ۱. آنکه از پدر و مادری علیل یا سالخورده بهوجود آمده.۲. آنکه در بدو تولد تن رنجور و چهرهای پرچینوچروک مانند پیران داشته باشد.