کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیرایش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
trimming
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیرایش
-
velarization
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیرایش
-
پیراهش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] pirāheš = پیرایش
-
splicing complex
همتافت پیرایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← پیرایشتن
-
پیراینده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) pirāyande پیرایشدهنده.
-
trimmings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتمام، پیرایش
-
ornamentations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تزئینات، پیرایش، تزئين، ارایش
-
تزيين
دیکشنری عربی به فارسی
تزءين , ارايش , پيرايش
-
بستان پیرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) ‹بوستانپیرا› [قدیمی] bostānpirā باغبان؛ کسی که گلها و درختان باغ را پیرایش میدهد.
-
دباغ خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] dabbāqxāne کارگاهی که در آنجا پوست حیوانات را پاک میکنند و پیرایش میدهند.
-
زیور
واژگان مترادف و متضاد
آذین، آرایش، پیرایش، پیرایه، تزیین، زیب، زینت
-
پیرایه
واژگان مترادف و متضاد
آرایش، بزک، حلیه، زینت، زیور، پیرایش
-
گل پیرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) golpirā کسی که کارش پیرایش دادن و تربیت کردن گل است؛ باغبان؛ گلکار.
-
extein, external protein sequence, EPS
بیانتئین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] هر توالی آمینواسید که باقیماندۀ پروتئین پس از پیرایش میانتئین است
-
modifications
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تغییرات، اصلاح، تعدیل، پیرایش، تصرف، تغییر و تبدیل