کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیدرو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیدرو
لغتنامه دهخدا
پیدرو. [ رُ ] (اِخ ) نام خلیفه ٔ دوم عیسی علیه السلام : نزدیک کمینه عالم توانتونی و پیدروست ملزم .حاذق گیلانی (از آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
پی درو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (کشاورزی) [قدیمی] peydero[w] آنچه از محصول که پس از درو کردن در مزرعه باقی بماند؛ کاهین.