کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیدایش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیدایش
/peydāyeš/
معنی
۱. آشکار شدن؛ پدیدار گشتن؛ پیدایی.
۲. خلقت؛ هستی؛ وجود.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
احداث، ایجاد، بروز، پیدایی، تکون، تکوین، طلوع، ظهور، وقوع
دیکشنری
advent, appearance, birth, emergence, genesis, occurrence, rise
-
جستوجوی دقیق
-
پیدایش
واژگان مترادف و متضاد
احداث، ایجاد، بروز، پیدایی، تکون، تکوین، طلوع، ظهور، وقوع
-
پیدایش
فرهنگ فارسی معین
(پَ یِ) (اِمص .) 1 - ظهور، پدیدار گشتن . 2 - خلقت ، آفرینش .
-
پیدایش
لغتنامه دهخدا
پیدایش . [پ َ / پ ِ ی ِ ] (اِمص ) اسم از پیدا شدن . و از آن مشتقی نیست . اسم مصدر از پیدا شدن . عمل پیدا شدن . ظهور. تکون . تکوین . || سِفْر پیدایش ؛ سِفْر تکوین . (تورات ) «یعنی کتاب موجود شدن و یا خلقت ممکنات . نخستین کتابی است از کتب عهد عتیق و اس...
-
پیدایش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) peydāyeš ۱. آشکار شدن؛ پدیدار گشتن؛ پیدایی.۲. خلقت؛ هستی؛ وجود.
-
پیدایش
دیکشنری فارسی به عربی
بناء تحتي , ظهور , ولادة
-
واژههای مشابه
-
جای پیدایش
دیکشنری فارسی به عربی
مصفوفة
-
از بدو پیدایش
فرهنگ واژههای سره
از آغاز پیدایش
-
creolization
پیدایش زبان آمیخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فرایند تبدیل یک نیمزبان به زبان آمیخته
-
وابسته به پیدایش یا اصل هر چیز
دیکشنری فارسی به عربی
وراثي
-
جستوجو در متن
-
Genesis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیدایش، کتاب پیدایش
-
ظهور
فرهنگ واژههای سره
پیدایش
-
posthypophysis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بعد از پیدایش
-
kainogenesis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیدایش