کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیانوزن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیانوزن
لغتنامه دهخدا
پیانوزن . [ ن ُ زَ ] (نف مرکب ) نوازنده ٔ پیانو. آنکه پیانو را بنوازش آورد.
-
جستوجو در متن
-
پیانیست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فرانسوی: pianiste] piyānist کسی که پیانو مینوازد؛ پیانوزن.
-
پیانوزنی
لغتنامه دهخدا
پیانوزنی . [ ن ُ زَ ] (حامص مرکب ) عمل پیانوزن .
-
گریگ
لغتنامه دهخدا
گریگ . [ گ ِ ] (اِخ ) ادوارد، گریغ. آهنگ ساز و پیانوزن نروژی ، متولد در برگن (1843 - 1907م .). مصنف کتاب پرگینت که شامل یک کنسرتوی پیانو و غیره است .
-
روبینستاین
لغتنامه دهخدا
روبینستاین . (اِخ ) آنتون . پیانوزن و آهنگساز معروف روسی بود و در وشوتینز به دنیا آمد (1829 - 1894 م .). وی مؤسس هنرستان موسیقی سن پترسبورگ بود.
-
پاار
لغتنامه دهخدا
پاار. [ اِ ] (اِخ ) فردیناند. نام قول و ترانه ساز و پیانوزن ایتالیائی . قسمت اعظم زندگانی وی در فرانسه گذشت و در مدت اقامت خود بدانجا قطعات دلکش و دقیق تألیف کرد که مشهورترین آنها به «متر دو شاپل » موسوم است . مولد وی بسال 1771 م . (1184هَ.ق .) وفات...