کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیام آور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پیام آور
/payām[']āvar/
معنی
پیغامآور؛ پیامآورنده؛ آورندۀ خبر یا پیغام.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیام آور
لغتنامه دهخدا
پیام آور. [ پ َوَ ] (نف مرکب ) رسول . آنکه واسطه ٔ ابلاغ سخنی و گفتاری از کسی بدیگری باشد خواه زبانی و خواه بنوشته . پیغام آور. قاصد. (شعوری ). ایلچی . (شعوری ) : رسولی رسیده ست با رای و هوش پیام آوری چون خجسته سروش . نظامی .درآمد پیام آور سرفرازپرست...
-
پیام آور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) payām[']āvar پیغامآور؛ پیامآورنده؛ آورندۀ خبر یا پیغام.
-
واژههای مشابه
-
علی پیام
لغتنامه دهخدا
علی پیام . [ ع َ ی ِ پ َ ] (اِخ ) اکبرآباد هندی ، ملقب به شرف الدین و متخلص به پیام . رجوع به علی هندی شود.
-
پیامامین
فرهنگ نامها
(تلفظ: payām amin) از اسامی مرکب پسران ، ← پیام و امین .
-
پیام بر
فرهنگ واژههای سره
وخشور
-
message digest
چکیدهپیام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] نسخۀ فشردهشدۀ یک پیام اصلی که با استفاده از خوارزمی/ الگوریتم چکیدهساز تولید میشود
-
messenger
پیامرسان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نرمافزاری برای استفاده از خدمات پیامرسانی فوری
-
originator
پیامساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] منشأ اصلی تولید یا مبدأ ارسال دادهپیام
-
instant message
پیام فوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] پیامی که بهسرعت بین دو یا چند نفر متصل به یک شبکه ازطریق حروفنگاری ردوبدل شود
-
SMS message 1, short message
پیام کوتاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] پیامی که ازطریق خدمات پیام کوتاه ارسال میشود متـ . پیامک
-
پیام کور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] ← پیام کورساخته
-
answering machine
پیامگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] دستگاه ضبط خودکارِ پیامهای تلفنی
-
tele-text
پیامنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] سامانهای که اطلاعات مورد نیاز روزانه را از قبیل اجناس و ساعت پرواز هواپیما و اخبار مهم سیاسی و اجتماعی، بهصورت نوشته، بر روی صفحۀ تلویزیون ظاهر کند * این معادل به درخواست صداوسیما در دستور کار قرار گرفت و شبکهای که مجهز به این سامانه است ...
-
data message
دادهپیام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] هرنوع پیام که به شکل دادههای رقمی با وسایل الکترونیکی یا نوری یا فنّاوریهای جدید اطلاعات تولید، ارسال، دریافت، ذخیره یا پردازش میشود