کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیاستر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیاستر
لغتنامه دهخدا
پیاستر. (اِ) غُروش ، قُروش . نام پولی خاص کشور عثمانی . || سکه ٔ سیمین اسپانیولی .
-
جستوجو در متن
-
غروش
لغتنامه دهخدا
غروش . [ غ ُ] (ع اِ) ج ِ غِرش . (اقرب الموارد) (دزی ). و آن برابر چهل باره است ، و قرش نیز گویند و هر دو معربند. (از اقرب الموارد). قروش . پیاستر . رجوع به غرش شود. || به صورت جمع، پول نقره ای است و غروشة را از همین جمع ساخته اند. (دزی ج 2 ص 206). مس...