کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پگاه
/pe(a)gāh/
معنی
۱. صبح زود؛ سحر.
۲. (قید) هنگام سحر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بامداد، سپیدهدم، سحر، صبح، صبحدم، فجر، فلق
۲. زود ≠ دیر
دیکشنری
Aurora, cockcrow, dawn, daybreak, daylight, gloaming, sunrise, twilight
-
جستوجوی دقیق
-
پگاه
فرهنگ نامها
(تلفظ: pegāh) صبح زود ، سحر؛ (در قدیم) هنگام صبح زود .
-
پگاه
واژگان مترادف و متضاد
۱. بامداد، سپیدهدم، سحر، صبح، صبحدم، فجر، فلق ۲. زود ≠ دیر
-
پگاه
فرهنگ فارسی معین
(پِ) (ق مر.) 1 - صبح زود. 2 - زود.
-
پگاه
لغتنامه دهخدا
پگاه . [ پ َ / پ ِ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) بگاه . سخت زود.زود (بامداد). سپیده دم . سفیده ٔ صبح . صبح زود. صبح نخستین . صبح صادق . سَحر. سرگاه . بَکر. بُکرَة. فجر.عُجسَة. غدوة. غداة. غدیّة. (منتهی الارب ) : سپهبدش را گفت [ خاقان چین ] فردا پگاه بخواه از...
-
پگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پگه، بگاه› pe(a)gāh ۱. صبح زود؛ سحر.۲. (قید) هنگام سحر.
-
واژههای مشابه
-
پگاه خیز
لغتنامه دهخدا
پگاه خیز. [ پ َ / پ ِ] (نف مرکب ) سحرخیز. بَکُر. بکیرُ. (منتهی الارب ).
-
پگاه خیزی
لغتنامه دهخدا
پگاه خیزی . [ پ َ / پ ِ ] (حامص مرکب ) سحرخیزی . بکور.
-
جستوجو در متن
-
بکره
فرهنگ فارسی معین
(بُ رِ یا رَ) [ ع . بکرة ] (اِ.) بامداد پگاه ، پگاه .
-
صبح
فرهنگ واژههای سره
بامداد، پگاه
-
طلوع
فرهنگ واژههای سره
برآمد، پگاه
-
پِگَه
لهجه و گویش بختیاری
pega پگاه، بامداد.
-
سحر
فرهنگ واژههای سره
سپیده دم، جادو، پگاه
-
بام
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) صبح ، پگاه .