کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پکوک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پکوک
معنی
(پَ) (اِ.) 1 - پتک آهنگران . 2 - نردة جلو ایوان .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
fence
-
جستوجوی دقیق
-
پکوک
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (اِ.) 1 - پتک آهنگران . 2 - نردة جلو ایوان .
-
پکوک
لغتنامه دهخدا
پکوک . [پ َ ] (اِ) پتک آهنگران باشد و بعربی مطراق خوانند. (برهان قاطع) (فرهنگ جهانگیری ). || تکیه گاه چوبین که بر کنار بام نصب کنند و آنرا بعربی محجر خوانند. (برهان قاطع) (فرهنگ جهانگیری ). طارمی . نرده ٔ چوبین که بر کنار بام و صفه و ایوان سازند تا ک...
-
جستوجو در متن
-
پکول
لغتنامه دهخدا
پکول . [ پ َ ] (اِ) تالاری باشد که بر بالاخانه سازند. (برهان قاطع). صاحب فرهنگ جهانگیری پکوک را بمعنی عمارت عالی آورده است و ظاهراً لفظ پکوک محرف پکول است .
-
طارمی
لغتنامه دهخدا
طارمی . [ رَ ] (اِ) نرده . پکوک . || دست انداز. ستن آوند. رجوع به طارم شود.
-
پتک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پک› potk وسیلۀ پولادی سنگین شبیه چکش با دستۀ چوبی بزرگ که آهنگران با آن آهن را در روی سندان میکوبند؛ کدین؛ خایسک؛ پکوک؛ کوبن: ◻︎ بفرمود کآهنگران آورید / مس و روی و پتک گران آورید (فردوسی۴: ۱۸۴۴).
-
پلوک
لغتنامه دهخدا
پلوک . [ پ َ ل َ / لُو ] (اِ) غرفه و مخارجه و تالاری که بر بالاخانه سازند. (برهان قاطع). تالاری باشد که بر بام سازند و نشست گاه چوبین که فراز بام بود و مخرجه ٔ عمارت بالاخانه که بعربی غرفه گویند... و پکوک نیزآمده که بجای لام کاف باشد. (سروری ). مصحّف...
-
پتک
لغتنامه دهخدا
پتک . [ پ ُ ] (اِ) کدین بزرگ آهنگران . (اسدی ). فطیس . خایسک بزرگ . مطراق . مطرقه . آنچه آهنگران با آن کوبند. مطرقه ای بزرگ از فولاد که آهنگران بدان پولاد و آهن تنک سازند و یا شکنند. اُمیمه . مرزبه . آهن کوب . بنچ . پَلوک . پک . کُوبن . کوبیازه . مهر...
-
آک
لغتنامه دهخدا
آک . (اِ) بعض فرهنگ نویسان ما این صورت را آورده و بدان معنی آسیب ، آفت ، عاهت ، عیب ، عار و آهو و زشتی داده اند. و در کلمه ٔ ده آک ، صورتی از ضحّاک نیز می آورند که چون ضحّاک صاحب ده عیب : زشتی ، کوتاهی ، بیدادگری ، بیشرمی ، بسیارخواری ، بدزبانی ، درو...