کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پکر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پکر
/pakar/
معنی
۱. گیج؛ سرگشته؛ حیران.
۲. اندوهناک.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بیحواس، حیران، سرگشته، گیج
۲. افسرده، گرفته، مغموم، نومید
۳. دمغ
دیکشنری
crestfallen, down , downhearted, pensive
-
جستوجوی دقیق
-
پکر
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیحواس، حیران، سرگشته، گیج ۲. افسرده، گرفته، مغموم، نومید ۳. دمغ
-
پکر
فرهنگ فارسی معین
(پَ کَ) (ص .) (عا.) افسرده ، نومید.
-
پکر
لغتنامه دهخدا
پکر. [ پ َ ک َ ] (ص ) گیج و متحیر شده از حوادثی بد که پیش آمده است . که فکر نتواند کرد از پیری یا کثرت مصائب . گیج از هجوم مصائب و یا پیری بسیار و مانند آن . خرف . || خرف از پیری .- پکر شدن ؛ حالت گیجی و بی فهمی پیدا کردن .- پکر کردن ؛ ایجاد حالت گ...
-
پکر
لغتنامه دهخدا
پکر. [ پ ُ ک ِ ] (اِ) قسمی بازی ورق .
-
پکر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) pakar ۱. گیج؛ سرگشته؛ حیران.۲. اندوهناک.
-
واژههای مشابه
-
پَکَر
لهجه و گویش بختیاری
pakar افسرده.
-
پَکَر
لهجه و گویش تهرانی
ملول و کسل
-
پکر شد
دیکشنری فارسی به عربی
إبتأَسَ
-
پیر و پکر
لغتنامه دهخدا
پیر و پکر. [ رُ پ َ ک َ ] (ص مرکب ، از اتباع ) رجوع به هر یک از دو کلمه در ردیف خود شود.
-
واژههای همآوا
-
پَکَر
لهجه و گویش بختیاری
pakar افسرده.
-
پَکَر
لهجه و گویش تهرانی
ملول و کسل
-
جستوجو در متن
-
برزخ،()شدن
لهجه و گویش تهرانی
کنف،پَکَر، کنفت شدن،پکر شدن