کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پژوهش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پژوهش
/pažuheš/
معنی
۱. تحقیق علمی.
۲. جستجو.
۳. (حقوق) رسیدگی مجدد به حکمی که در دادگاه بدوی صادر شده بهجهت اعتراض محکوم؛ رسیدگی استینافی.
۴. [قدیمی] مؤاخذه؛ بازخواست.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بازجست، بازرسی، تتبع، تحقیق، تدقیق، تفحص، جستجو، مطالعه
۲. استیناف، تمیز، رسیدگی
فعل
بن گذشته: پژوهش کرد
بن حال: پژوهش کن
دیکشنری
inquiry, probation, quest, research, search, study
-
جستوجوی دقیق
-
پژوهش
واژگان مترادف و متضاد
۱. بازجست، بازرسی، تتبع، تحقیق، تدقیق، تفحص، جستجو، مطالعه ۲. استیناف، تمیز، رسیدگی
-
پژوهش
فرهنگ فارسی معین
(پِ یا پَ هِ)(اِمص .) 1 - جست و جو، تحقیق . 2 - تحقیقات علمی و بازخواست . 3 - مؤاخذه . 4 - خبر، خبر داشتن .
-
پژوهش
لغتنامه دهخدا
پژوهش . [ پ ِ / پ َ هَِ ] (اِمص ) اسم مصدر پژوهیدن . عمل پژوهیدن . پژهش . پی جوئی . جویائی . بازجستن . جستجو. بازجوئی . بازجست . فحص . تفحص . بحث . تجسس . رسیدگی . بررسیدن . تحقیق . استفسار. تتبع. تنقیب . تَفقه . تَعرّف . تَفقد : اگر روزی از تو پژوهش...
-
پژوهش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر از پژوهیدن) pažuheš ۱. تحقیق علمی.۲. جستجو.۳. (حقوق) رسیدگی مجدد به حکمی که در دادگاه بدوی صادر شده بهجهت اعتراض محکوم؛ رسیدگی استینافی.۴. [قدیمی] مؤاخذه؛ بازخواست.
-
پژوهش
دیکشنری فارسی به عربی
بحث
-
واژههای مشابه
-
action research
پژوهش کنشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] حوزهای که اقدامهای اجتماعی برخاسته از یادگیری کنشی را در عرصۀ پژوهشهای اجتماعی صورتبندی میکند و از مشارکت گروهی از متخصصان و پژوهشگران و اعضای سازمانها و جامعههایی، که به دنبال ارتقای موقعیت خود هستند، بهره میبرد
-
research guide
راهنمای پژوهش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] منبعی که اطلاعات و رهنمودهای آموزشی و توصیههایی را دربارۀ بهترین راهبردها و فنون و منابع تحقیق در یک موضوع در اختیار میگذارد
-
قابل پژوهش
لغتنامه دهخدا
قابل پژوهش . [ ب ِ ل ِ پ َ هَِ ] (ص مرکب ) (اصطلاح حقوق ) هر حکمی که از دادگاه بخش یا شهرستان صادر شده باشد. احکام وقرارهائی که از محکمه ٔ بدوی (اعم از دادگاه شهرستان و دادگاه بخش ) حضوراً صادر شده باشد در مدت معین قابل پژوهش است . رجوع به قانون آئین...
-
پژوهش کردن
لغتنامه دهخدا
پژوهش کردن . [ پ ِ / پ َ هَِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پژوهیدن . جویا شدن . پی جوئی کردن . بازجوئی کردن . بازجستن . جستجو کردن . تفحص کردن . تجسس کردن . تحقیق کردن . کاویدن . استفسار. تتبع. تفقد. تفتیش : ز هر کشوری گرد کن مهتران از اخترشناسان و افسونگران س...
-
پژوهش خوانده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) (حقوق) pažuhešxānde کسی که از او شکایت شده.
-
پژوهش خواه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) (حقوق) pažuhešxāh کسی که شکایت میکند.
-
پژوهش گر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) pažuhešgar پژوهشکننده.
-
پژوهش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
بحث
-
تک پژوهش
دیکشنری فارسی به عربی
دراسة