کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پژول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پژول
/pažul/
معنی
= بجول
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پژول
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (اِ.) 1 - استخوان بین دو قوزک پا. 2 - پستان زنان .
-
پژول
لغتنامه دهخدا
پژول . [ پ َ ] (اِ) بژول . بجول . پجول . شتالنگ . اشتالنگ . کعب . غاب . قاب . قاپ . چنگاله ٔ کوب . (زمخشری ص 40) : نه اقعس سرون و نه نقرس دوپای نه اکفس پژول و نه شُم [ شاید: سم ] ز استر. بوعلی الیاس (از لغت نامه ٔ اسدی ).چه که بر تخت ناز خسبی خوش چه ...
-
پژول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pažul = بجول
-
واژههای مشابه
-
شش پژول
لغتنامه دهخدا
شش پژول . [ ش َ / ش ِ پ َ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح قمار) شش قاب . قماری که با شش تا قاب بازند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به شش تا و شش قاب شود.
-
پژول باز
لغتنامه دهخدا
پژول باز. [ پ َ ] (نف مرکب ) قاب باز. (فرهنگ شعوری ).
-
پژول بازی
لغتنامه دهخدا
پژول بازی . [ پ َ ] (حامص مرکب ) بازی قاب . قاب بازی .
-
جستوجو در متن
-
شش قاب
لغتنامه دهخدا
شش قاب . [ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح قمار) بازی شش پژول . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شش پژول و شش تا شود.
-
اذم
لغتنامه دهخدا
اذم . [ اَ ذَ ] (اِ) آنکه پژول پنهان شده باشد یا وارن از بسیاری گوشت .
-
ابوعلی
لغتنامه دهخدا
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) الیاس . نام این شاعر با شعری لایقرء در لغت نامه ٔ اسدی ذیل کلمه پژول بمعنی شتالنگ آمده است و بیت این است :نه اقعس سرون و نه نقرس دو پای نه اکفس پژول و نه شم زاستر.
-
قاب بازی
لغتنامه دهخدا
قاب بازی . (حامص مرکب ) نوعی بازی که با قاب گوسفند کنند. بازی با پژول (بُجُل ) گوسفند و مانند آن .
-
چهارقاب
لغتنامه دهخدا
چهارقاب . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) (مرکب از چهار + قاب به معنی پژول = بجل ، یا کعب یا استخوانی که از قوزک پای گوسفند یا گاو برآید) معمولاً پژول گوسفند در قمار به کارست . عدد آن در بازی معمولا چهار و گاه سه باشد.- امثال چهارقاب را بیار بازی را ببر . ر...
-
پجول
لغتنامه دهخدا
پجول . [ پ ُ ] (اِ) بجول . پژول .بژول . شتالنگ . اشتالنگ . کعب . قاب . غاب : نه اقعس سرون و نه نقرس دو پانه اکفس پجول و نه شم ز استر. ابوعلی الیاس (از فرهنگ اسدی ).
-
چارقاپ
لغتنامه دهخدا
چارقاپ . (اِ مرکب ) چهارقاپ . (اصطلاح قمار). بازی که با چهار پژول (بُجُل ) یا کعب (قاپ ) بازند. همچنانکه سه قاپ که با سه کعب بازی کنند. نوعی قمار که عوام الناس بازی کنند. نوع مخصوصی از قمار که بازی آن بجوانان روستائی یا شهرنشینان عامی و بی سواد اختصا...