کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پژمراندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پژمراندن
/pažmorāndan/
معنی
۱. پژمرده ساختن: ◻︎ همیپژمراند رخ ارغوان / کند تیره دیدار روشنروان (فردوسی: ۱/۱۱۵).
۲. افسرده کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پژمراندن
لغتنامه دهخدا
پژمراندن . [ پ َ م ُ دَ ] (مص ) پژمرانیدن . پژمرده کردن . اِذواء. اِذبال . اِلواء : همی پژمراند رخ ارغوان کند تیره دیدار روشن روان .فردوسی .
-
پژمراندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹پژمرانیدن› pažmorāndan ۱. پژمرده ساختن: ◻︎ همیپژمراند رخ ارغوان / کند تیره دیدار روشنروان (فردوسی: ۱/۱۱۵).۲. افسرده کردن.
-
جستوجو در متن
-
چلسکاندن
لغتنامه دهخدا
چلسکاندن . [ چ ِ ل ِ دَ ] (مص ) چلسکانیدن . پلاساندن . پژمراندن . فلسکاندن . و رجوع به چلسکانیدن شود.
-
پژمرانیدن
لغتنامه دهخدا
پژمرانیدن . [پ َ م ُ دَ ] (مص ) پژمراندن . پژمرده کردن . اِذواء. اذبال . اِلواء : همی پژمراند رخ ارغوان کند تیره دیدار روشن روان .فردوسی .
-
پژمرده کردن
لغتنامه دهخدا
پژمرده کردن . [ پ َ م ُ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پژمراندن . پژمرانیدن . فسردن . افسرده کردن . اِذبال . کاهیده گردانیدن . تشزیب . || خشکاندن . خشک کردن (نبات ). اِذواء. تَکدِئة.