کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پپلس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پپلس
/paplos/
معنی
اشکنهای که با کشک یا آب، پیاز، و روغن درست کنند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پپلس
فرهنگ فارسی معین
(پَ لُ) (اِ.) 1 - تریدی که از نان خشک و روغن و دوشاب سازند. 2 - اشکنه ای که از روغن و پیاز با روغن بریان کرده و آب و نان خشک سازند.
-
پپلس
لغتنامه دهخدا
پپلس . [ پ َپ ْ ل ُ ] (اِ) تریدی که از نان خشک و روغن و دوشاب سازند. || اشکنه ای که از روغن و پیاز بروغن بریان کرده و آب و نان خشک سازند. (برهان ) : که ز ماهیت ماهیچه بگویم رمزی نخوری رشته که این نیست چنین پپلس وار.بسحاق .
-
پپلس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] paplos اشکنهای که با کشک یا آب، پیاز، و روغن درست کنند.
-
جستوجو در متن
-
ببلس
لغتنامه دهخدا
ببلس . [ ب َ ل ُ ] (اِ) تریتی باشد که از نان خشک با روغن و دوشاب کنند. پپلس . (برهان قاطع). پبلس . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). || آن نان خشک را گویند که موش روی آن راه رفته و دندان گرفته و شاش و فضله انداخته است . (از فرهنگ شعوری ورق 167). || شحم...