کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پُلی یورتان دسته ای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
very low density polyethylene, VLDPE
پلیاتیلن بسیارکمچگالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] پلیاتیلن با چگالی 0/900 تا 0/915 g/cm3
-
high-density polyethylene, HDPE
پلیاتیلن پرچگالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] پلیاتیلن با چگالی 0/94 تا 0/96 g/cm3
-
ultra high molecular weight polyethylene, UHMWPE
پلیاتیلن فراسنگین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] پلیاتیلن خطیای که با بسپارش زیگلر- ناتا تولید میشود و دارای میانگین وزن مولکولی بین 1 تا 5 میلیون است
-
ultra low density polyethylene, ULDPE
پلیاتیلن فراکمچگالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] همبسپاری اتیلنی با همتکپارهای الفینی سنگینتری نظیر بوتن -1 و اکتن -1 با چگالی در حدود 0/860 تا 900 g/cm3
-
low-density polyethylene, LDPE
پلیاتیلن کمچگالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] پلیاتیلن با چگالی حدود 0/912 تا 0/925 g/cm3
-
medium-density polyethylene, MDPE
پلیاتیلن میانچگالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] پلیاتیلن با چگالی 0/925 تا 0/940 g/cm3
-
tipped polyol, capped polyol
پُلیاُل سرپوشانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] پُلیاُلی که براثر سرپوشانی فعالتر شده است
-
segmented polyurethane
پُلییورتان دستهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نوعی همبسپار دستهای پُلییورتان که قطعهقطعه است و دستههای نرم و سخت پیاپی دارد
-
پول و پِلی
فرهنگ گنجواژه
نقدینه.
-
جستوجو در متن
-
batch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دسته ای، دسته، مقدار نان دریک پخت
-
batch processing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پردازش دسته ای، دسته پردازی، پردازش دستهای
-
bunch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دسته ای، گروه، دسته کردن، خوشه کردن
-
batches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دسته ای، دسته، مقدار نان دریک پخت
-
فئه
فرهنگ فارسی معین
(فِ ئَ یا ئِ) [ ع . فئة ] (اِ.) 1 - گروه ، دسته . 2 - دسته ای از لشکریان .
-
دسته ای از مردم
دیکشنری فارسی به عربی
سرب