کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پُلی یورتان دسته ای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پَلى
لهجه و گویش بختیاری
pa:li پهلو، کنار.
-
گنده پلی
لغتنامه دهخدا
گنده پلی . [ گ ُ دِ پ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعه نو شهرستان شاهرود که در 14000 گزی جنوب قلعه نو واقع شده و30 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
bridge grafting/ bridge graft
چوپیوند پلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] چوپیوندی که برای ترمیم بخشهای آسیبدیدۀ پایین گیاه به کار میرود
-
bridge joint, Webber joint
درز پُلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] درزی با صفحۀ اتصال ویژه که صفحۀ آن دو ریلبند زیر ریل را نیز به هم متصل میکند
-
پلی استر
فرهنگ فارسی معین
(پُ اِ تِ) [ فر. ] (اِ.) = پلیستر. پولیستر: نوعی پلیمر که در ساختن بطری های پلاستیکی ، الیاف مصنوعی ، بدنة عایق ها و نوار مغناطیسی ضبط صوت به کار می رود.
-
پلی تکنیک
فرهنگ فارسی معین
(پُ تِ) [ فر. ] (اِ.) مؤسسة آموزش عالی معمولاً شامل چند دانشکدة فنی و صنعتی .
-
پلی کلینیک
فرهنگ فارسی معین
(پُ کِ) [ فر. ] (اِمر.) مطبی که دارای درمانگاه های مختلف است و در صورت ل زوم امراض مختلف را در آن جا مورد مداوا قرار می دهند.
-
میزان پلی
فرهنگ فارسی معین
(پِ) [ فر. ] (اِمر.) = میزامپلی : تاب و حالت دادن مو.
-
میزان پلی
لغتنامه دهخدا
میزان پلی . [ پ ِ ] (فرانسوی ، اِ) (اصطلاح آرایشگری ) تاب دادن مو. حالت جعدی و تابداری دادن موی سر را با وسائل .
-
پلی تیمت
لغتنامه دهخدا
پلی تیمت . [ پ ُ م ِ ] (اِخ ) نامی است که جغرافی دانان قدیم یونان به نهر زرافشان بخارا داده اند. (قاموس الاعلام ترکی در پولیتیمت ).
-
پلی داماس
لغتنامه دهخدا
پلی داماس . [ پ ُ ] (اِخ ) پهلوانی در اساطیر یونانی از اهالی تسالی . وی زور و نیروئی شگرف و عظیم داشت و هنگامی که قصد کرد صخره ٔ عظیمی را که افتادن میخواست از سقوط بازدارد در زیر صخره بماند و بمرد.
-
پوم پلی
لغتنامه دهخدا
پوم پلی . (اِخ ) از علمای معروف آمریکائی . وی در نزدیکی عشق آباد حفریاتی کرد و در گورکان آنو بعضی اشیاء یافت که شباهت باشیاء سومری و عیلامی داشت . (ایران باستان ج 1 ص 33). مأمور مؤسسه ٔ کارخانه ٔ جی امریکائی برای تحقیقات راجع به آثار عتیقه ٔ بابل و...
-
پلی کپی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: polycopie] polikopi ۱. عمل تکثیر از نوشتهای به نسخههای متعدد.۲. (اسم) دستگاهی که نوشتهای را به تعداد زیاد چاپ میکند.
-
پلی کلینیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: polyclinique] (پزشکی) polik[e]linik درمانگاهی که دارای بخشهای تخصصی مختلف برای معالجۀ انواع بیماریها باشد.
-
سینه پَلى
لهجه و گویش بختیاری
sina-pa:li سینهپهلو، ذاتالریه.