کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پُش سَر وَر رى پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پُش سَر وَر رى
لهجه و گویش بختیاری
poš-sar-var-ri پشتِ سر و پیشِ رو.
-
واژههای مشابه
-
پش
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (اِ.) یال گردن و کاکل اسب .
-
پش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (پس .) = وش . فش : معنی شبه و مانند آن بخشد.
-
پش
لغتنامه دهخدا
پش . [ پ َ ] (اِ) موی گردن و کاکل اسب را گویند... (برهان قاطع). یال . عرف (در اسب ) : کفلهاش گرد و پش و دم درازبر وبال فربی و لاغر میان . پوربهای جامی (از فرهنگ جهانگیری ).بجای نعل نومه بسته بر پای بجای درّ پروین بسته بر پش . لطیفی (از فرهنگ شعوری )....
-
پش
لغتنامه دهخدا
پش . [ پ ِ ] (ق ) مخفف پیش است . (برهان قاطع). رجوع به پیش شود.
-
پش
لغتنامه دهخدا
پش . [ پ ُ ] (اِ) جغد را گویند و آن پرنده ای است نامبارک . (برهان قاطع). بوم . پَشَک . و رجوع به پشک شود.
-
پش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] poš جغد؛ بوم.
-
پش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹فش، فژ، بش› [قدیمی] po(a)š ۱. کاکل.۲. یال اسب؛ موهای گردن اسب.
-
پش پش خوران افشار
لغتنامه دهخدا
پش پش خوران افشار. [ پ ِ پ ِخ ُ ن ِ اَ ] (اِخ ) نام رودی به خره ٔ خزل تویسرکان .
-
پُشْ دِ پُشْ
لهجه و گویش گنابادی
poshdeposh در گویش گنابادی یعنی پی در پی ، یار و پشتیبان ، برادر ، از یک نسل ، حامی
-
پای پش
لغتنامه دهخدا
پای پش . [ پ َ ] (اِ مرکب ) پرخان (؟) پای بود. (لغت نامه ٔ اسدی ) (اوبهی ). شرخاک . آواز پای : باز کرد از خواب زن را نرم و خوش گفت دزدانند و آمد پای پَش .رودکی .
-
پش میراکولز
لغتنامه دهخدا
پش میراکولز. [ پ ِ ل ُ ] (اِخ ) (لا...) نام پرده ٔ نقاشی چند تن از هنرمندان از جمله تابلوی ژوونه (در موزه ٔ لوور) و تابلوی رافائل (در موزه ٔ واتیکان ) و تابلوی گرایر (در موزه ٔ بروکسل ) و تابلوی دُکان (1855 م .).
-
پش بلاند
لغتنامه دهخدا
پش بلاند. [ پ ِ بْلا / ب ِ ] ((اِخ ) اورانات طبیعی اکسیددورادیوم .
-
پش کی
لغتنامه دهخدا
پش کی . [ پ َ ک َ ] (اِ) قاووت . پیه .