کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پُرکن طوقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
bead filler, apex strip, apex 2
پُرکن طوقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوار لاستیکی با مقطع مثلثی در ناحیۀ طوقۀ تایر که سطح صاف و یکدستی در بالای طوقه و پاییندیوارۀ تایر به وجود میآورد؛ از نوع کشیده و بزرگ آن برای سفت کردن پاییندیواره استفاده میشود
-
واژههای مشابه
-
fill pass, filler pass
گذر پرکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] ← گذر جوش میانی
-
شکم پرکن
لغتنامه دهخدا
شکم پرکن . [ ش ِ ک َ پ ُ ک ُ ] (نف مرکب ) غذایی کم ارزش که انسان را سیر کند. (فرهنگ فارسی معین ).
-
هرکن پرکن
لغتنامه دهخدا
هرکن پرکن . [ هَُ ک ُ پ ُ ک ُ ] (ص مرکب ) در تداول عام به معنی بسیار ارزان قیمت است چنانکه گویند در خانه ٔ عیالواری چیزهای هرکن پرکن لازم است یعنی طعامی که حجمش بسیار و گوشت و دیگ افزار آن اندک باشد. (از یادداشت های مؤلف ).
-
aseptic filler
پُرکن سترون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پُرکنی که در شرایط ناپلشت کار میکند و محصول آن نیز ناپلشت است
-
fissure filling, open space filling
شکافهپرکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سیال حاوی مواد معدنی که درزه و شکستگی سنگها را پر میکند و رگۀ معدنی به وجود میآورد
-
هرکن پرکن
فرهنگ فارسی معین
(هُ کُ پُ کُ) (ص مر.) (عا.) بسیار ارزان قیمت .
-
سرکن پرکن
لغتنامه دهخدا
سرکن پرکن . [ س َ ک َ پ َ ک َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) جلد و شتاب و سراسیمه مثل دست و پاچه گم کرده و دست و پا گم کرده . (آنندراج ) : امشب که مرا یار به منزل آمداز مقدم او مراد حاصل آمداز دنبالش رقیب افتان خیزان سرکن پرکن چو مرغ بسمل آمد.محمدسعید اشرف (از...
-
battery charger
باتریپُرکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] افزارهای که با انتقال انرژی الکتریکی به باتری آن را باردار میکند متـ . انبارنده