کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پَک و پیزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پَک و پیزی
لهجه و گویش تهرانی
ماتحت
-
واژههای مشابه
-
پک
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص .) 1 - بی هنر. 2 - خودپسند. 3 - پله ، پله های نردبان .
-
پک
فرهنگ فارسی معین
(پِ) (اِ.) بند انگشت دست یا پا.
-
پک
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (اِ.) وزغ ، قورباغه .
-
پک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بک› (زیستشناسی) [قدیمی] pak ۱. وزغ.۲. قورباغه.
-
پک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مخففِ پوک] [قدیمی] pok = پوک
-
پک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] pok ۱. [تابعِ لُک] گُنده؛ ستبر؛ درشت: لُکوپُک.۲. ناهموار.
-
پک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ پتک] [قدیمی] pok = پُتک
-
پک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) pok ۱. دَم؛ نفس.۲. دَم یا نفسی که به قلیان، چپق، یا سیگار میزنند.〈 پک زدن: (مصدر لازم) دود سیگار یا قلیان یا چپق را با نفس به دهان کشیدن.
-
پک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مقابلِ جیک] ‹پوک، بوک› pok یک طرف قاب یا بُجول که با آن قمار میکنند.
-
پُکَّ
لهجه و گویش گنابادی
poka در گویش گنابادی یعنی ماده ای که از آن روشور سازند ، سفیدآب ، روشوی
-
پُکْ
لهجه و گویش گنابادی
pok در گویش گنابادی یعنی توخالی ، تهی ، پوک
-
پِک
لهجه و گویش بختیاری
pek 1. پُتک؛ 2. برجسته، مُحدّب. pešnis pekka>پیشانىاش برجسته است> .
-
پک تین
لغتنامه دهخدا
پک تین . [ پ ِ ] (فرانسوی ، اِ) ماده ٔ خاص که در بسیاری از میوه ها هست .