کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پَس و پسله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پَس و پسله
فرهنگ گنجواژه
پَس و پشت، محل مخفی.
-
واژههای مشابه
-
پس
واژگان مترادف و متضاد
۱. پشت، پی، ته، خلف، دنبال، ظهر، عقب، ورا ۲. آنگاه، بنابرین، درنتیجه، سپس، لذا ۳. بعد
-
aft 2
پس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] عقب یا نزدیک یا به سمت پاشنۀ شناور
-
پس
فرهنگ فارسی معین
رفتن (پَ. رَ تَ)(مص ل .)1 - عقب رفتن . 2 - تنزل کردن .
-
پس
فرهنگ فارسی معین
(پُ) [ په . ] (اِ.) پسر، پور.
-
پس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: pus] [قدیمی] pos پسر؛ پور: ◻︎ پس آگاه کردند زآن کارزار / پُسِ شاه را فرخاسفندیار (دقیقی: ۷۹)، ◻︎ بیامد نخست آن سوار هژیر / پُسِ شهریار جهان اردشیر (فردوسی: ۵/۱۲۱).
-
پس
دیکشنری فارسی به عربی
ثانية , ظهر , فصاعدا , لذا , هکذا
-
پِسْ
لهجه و گویش گنابادی
pes در گویش گنابادی یعنی دارایی ، ثروت ، مال ، اندوخته ، پول
-
پس
واژهنامه آزاد
پُس(pos):پسر، در گویش محلی شهر بهبهان. پُس حسن:پسر حسن
-
پس اوکند، پس اوگند
لهجه و گویش تهرانی
پس انداز
-
پس ورد
فرهنگ واژههای سره
گذرواژه
-
ازان پس
فرهنگ فارسی عمید
(قید، حرف) ‹ازآنپس› 'az[']ānpas بعد؛ سپس؛ ازآنبهبعد.
-
afterpotential
پسپتانسیل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی، علوم پایۀ پزشکی] پتانسیل کُنش کوچکی که پس از پایان پتانسیل کُنش اصلی یا پتانسیل نیزهای ایجاد میشود
-
backscattering
پسپراکندگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] پراکندگی تابش یا ذرات یا امواج الکترومغناطیسی در زاویهای بزرگتر از 90 درجه