کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پَردار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پَردار
لهجه و گویش تهرانی
پولی که جهت اغفال تماشاگران معرکه پرداخت و دوباره برگشت شود.تبانی
-
واژههای مشابه
-
پردار
لغتنامه دهخدا
پردار. [ پ َ ] (نف مرکب ) به پَر. صاحب پَر. دارای پر.
-
پردار
دیکشنری فارسی به عربی
طيران
-
گل پردار
لغتنامه دهخدا
گل پردار. [ گ ُ ل ِ پ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نامی که در اطراف رشت به اوجا دهند. (یادداشت مؤلف ).
-
حشره پردار
دیکشنری فارسی به عربی
ذبابة
-
مورچه پردار/ بالدار
لهجه و گویش تهرانی
موریانه
-
نوعی بازی تنیس باتوپ پردار
دیکشنری فارسی به عربی
ريشة
-
واژههای همآوا
-
پردار
لغتنامه دهخدا
پردار. [ پ َ ] (نف مرکب ) به پَر. صاحب پَر. دارای پر.
-
پَر دار
لهجه و گویش تهرانی
پولی که در بازی به تبانی برای تحریک دیگران صوری پرداخت کنند
-
جستوجو در متن
-
fledge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبرئه، پردار
-
غنی
واژهنامه آزاد
(واژۀ پیشنهادی کاربران) پُردار.
-
کستل
فرهنگ فارسی معین
(کُ تَ) (اِ.) جعل ، حشره ای سیاه و پردار.