کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پویانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پویانیدن
/puyānidan/
معنی
۱. به پویه بردن ستور.
۲. دوانیدن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پویانیدن
لغتنامه دهخدا
پویانیدن . [ دَ ] (مص ) به پویه بردن . اِخباب : اَخب ّ فَرَسه ُ؛ پویانید اسب را. (منتهی الارب ). ایجاف ؛ پویانیدن ستور. ارتاک ؛ پویانیدن شتر. (تاج المصادر).
-
پویانیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹پویاندن› [قدیمی] puyānidan ۱. به پویه بردن ستور.۲. دوانیدن.
-
جستوجو در متن
-
اخباب
لغتنامه دهخدا
اخباب . [ اِ ] (ع مص ) پویانیدن . (تاج المصادر بیهقی ): اخب ّ فرسه ؛ پویانید اسب خود را و منه قولهم : جأوا مخبین .
-
ایحاف
لغتنامه دهخدا
ایحاف . (ع مص ) شتافتن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). پویانیدن ستور. (تاج المصادر بیهقی ). || ناموافق آمدن خوابگاه شتران را. (منتهی الارب ).
-
ارتاک
لغتنامه دهخدا
ارتاک . [ اِ ] (ع مص ) نرم خندیدن . (منتهی الارب ). تبسم کردن . (آنندراج ). || پویه دوانیدن . (منتهی الارب ). شتر را دوانیدن . پویانیدن شتر. (تاج المصادر بیهقی ).
-
ایجاف
لغتنامه دهخدا
ایجاف . (ع مص ) راندن شتر به رفتار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). پویانیدن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 24) : و ما افاء اﷲ علی رسوله منهم فما اَوجفتم علیه من خیل و لا رکاب و لکن اﷲ یسلط رسله علی من یشاء و اﷲ علی کل شی ٔ قدیر. (...
-
انضاف
لغتنامه دهخدا
انضاف . [ اِ ] (ع مص ) همیشه صعتر خوردن . (منتهی الارب ). همیشه صعتر خوردن شتر. (آنندراج ). همیشه نضف (صعتر دشتی ) خوردن . (از اقرب الموارد). همیشه آویشن خوردن . (یادداشت مؤلف ). || تیز دهانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || تیز رهانیدن . (ناظم الا...
-
نسلان
لغتنامه دهخدا
نسلان . [ ن َ س َ ] (ع مص ) شتاب رفتن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از المنجد) (از اقرب الموارد). شتابیدن . (تاج المصادر بیهقی ). نَسْل .نَسَل . (المنجد) (از اقرب الموارد). || پوییدن گرگ . دویدن گرگ . (زوزنی ). || پویانیدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ...