کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پوگان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پوگان
/pugān/
معنی
= بوگان
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پوگان
لغتنامه دهخدا
پوگان . (اِ) زهدان . رحم . (از فرهنگ اسدی نخجوانی ) : وزین همه که بگفتم نصیب روز بزرگ غدود و زهره و سرگین و خون و پوگان کن . کسائی .و مراد از روز بزرگ روز قیامت است .
-
پوگان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] pugān = بوگان
-
جستوجو در متن
-
بچهدان
واژگان مترادف و متضاد
بون، پوگان، رحم، زهدان
-
تخمدان، تخمدان
واژگان مترادف و متضاد
بون، پوگان، رحم، زهدان
-
زهدان
واژگان مترادف و متضاد
بچهدان، بون، پوگان، تخمدان، رحم
-
رحم
واژگان مترادف و متضاد
بچهدان، بون، پوگان، تخمدان، زهدان، مشیمه
-
مشیمه
واژگان مترادف و متضاد
بون، پوگان، رحم، زهدان، سکس، بچهدان