کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پوْرَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پوْرَ
لهجه و گویش گنابادی
pwra در گویش گنابادی یعنی ذره ، اندک ، کم ، مقدار کم
-
واژههای مشابه
-
پور
واژگان مترادف و متضاد
آقازاده، ابن، پسر، فرزند، ولد
-
پور
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) پسر، فرزند نرینه .
-
پور
لغتنامه دهخدا
پور. (اِ) در اوستا و پارسی باستان پوثره و در سانسکریت پوتره و در پهلوی پوس و پسر و پوهر و پور. (یشتها تألیف پورداود ج 2 ص 62). پسر. مقابل دختر. ابن . پوره . پُس . فرزند نرینه : نه چون پور میر خراسان که اوعطا را نشسته بود کردگار. رودکی .سوی میسره گرد...
-
پور
لغتنامه دهخدا
پور. (اِخ ) فور. نام رای شهر کنوج (قنوج ). || نام یکی از ملوک قدیمه ٔ هند. وی در زمان استیلای اسکندر مقاومتی کرد ولی به اسارت افتاد. وقتی که او را به حضور اسکندر بردند از وی پرسید: «می خواهی که با تو چه معامله کنم ؟» گفت : «معامله ٔ شاهانه » این پاسخ...
-
پور
لغتنامه دهخدا
پور. (اِخ ) مرکز دهستان احمدی بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس ، واقع در 114 هزارگزی حاجی آباد. سر راه مالرو میناب به بافت . کوهستانی ، گرمسیر، دارای 363 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا خرما. شغل اهالی زراعت و راه آنجا مالرو است . ساکنین از طایفه...
-
پور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: puhr، مقابلِ دختر، جمع: پوران] ‹پوره› [قدیمی] pur پسر؛ فرزند نرینه.
-
پور
واژهنامه آزاد
(میمه ای) پور pör، پسر. حرف «و» غلیظ تر و به صورت ö تلفظ می شود.
-
پور
واژهنامه آزاد
(میمه ای) پور pör، پسر. حرف «و» غلیظ تر و به صورت ö تلفظ می شود.
-
هتیه پور
لغتنامه دهخدا
هتیه پور. [ ] (هندی ، اِ) نام جایی که در عهد شاهجهان پادشاه دو فیل مست برای سیاست یکی را به جانب راست و دیگری را به سوی چپ می بستند. (غیاث ).
-
رودره پور
لغتنامه دهخدا
رودره پور. [ رو رَ ] (اِخ ) قصبه ای است در ایالت بنارس از کشور هندوستان . در حدود ده هزار جمعیت دارد که هزارتن از آنان را مسلمانان تشکیل میدهند. خرابه های قلعه ای قدیمی در آنجا برپاست . (از قاموس الاعلام ترکی ج 3).
-
راجه پور
لغتنامه دهخدا
راجه پور. [ ج َ ] (اِخ ) قصبه ای است در هندوستان که در ساحل راست نهر جمنا در سنجاغ بانده در ایالت اﷲآباد واقع است و 733 تن سکنه دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
سانب پور
لغتنامه دهخدا
سانب پور. [ سام ْ ب َ ] (اِخ ) در سانسکریت سانباپورا . و نام مولتان است که سانب پور هم نامیده شده است . (ماللهند بیرونی ص 149).
-
شب پور
لغتنامه دهخدا
شب پور. [ش َ ] (اِ مرکب ) شب پره و شب پرک . (از ناظم الاطباء).