کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پول و پیشکش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پول و پیشکش
فرهنگ گنجواژه
هدایا.
-
واژههای مشابه
-
پول پول
لهجه و گویش تهرانی
خرد شده
-
نزول پول
فرهنگ واژههای سره
بهره پول
-
بی پول
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. یونانی] bipul ۱. [مجاز] تهیدست؛ تنگدست.۲. آنکه پول ندارد.۳. (قید) بدون گرفتن پول؛ مفت.
-
هتیه پول
لغتنامه دهخدا
هتیه پول . [ ] (هندی ، اِ) همان کلمه ٔ هتیه پور است . (از غیاث اللغات ). رجوع به هتیه پور شود.
-
هائوت پول
لغتنامه دهخدا
هائوت پول . (اِخ ) ژان ژوزف د. ژنرال فرانسوی در کائوزاک (تارن ) به سال 1754 م . متولد شد. وی در نبرد ایلو جراحتی سخت برداشت . در نبردهایی چند از جمله استرلیتز لیاقت خود را نشان داد. وفاتش به سال 1807 م . اتفاق افتاد.
-
پول درشت
فرهنگ فارسی معین
(لِ دُ رُ) (اِمر.) اسکناس های باارزش .
-
پول سفید
فرهنگ فارسی معین
(لِ س ِ) (اِمر.) پول نقره ، سکة نقره .
-
پول سیاه
فرهنگ فارسی معین
(لِ) (اِمر.) پول خرد، پشیز، سکة مسی .
-
پول دار
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) ثروتمند، غنی ، توانگر.
-
پول پولی
لغتنامه دهخدا
پول پولی . (اِ مرکب ) نام قسمی مالیات اصناف . پولی پولی . رجوع به پولی پولی شود.
-
پول خرد
لغتنامه دهخدا
پول خرد. [ ل ِ خ ُ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پول خرده . پول سیاه . پشیز.
-
پول خسرو
لغتنامه دهخدا
پول خسرو. [ خ ُ رَ ] (اِخ ) موضعی نزدیک ابوبکرآباد موغان آذربایجان . (تاریخ غازان خان ص 88).
-
پول زرد
لغتنامه دهخدا
پول زرد. [ ل ِ زَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پول از طلا. رجوع به پول شود.