کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پولیپ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پولیپ
/polip/
معنی
برآمدگی گوشتی در غشای مخاطی معده، رودۀ بزرگ، مثانه، رحم، یا بینی که ممکن است سبب تولید سرطان شود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
polyp
-
جستوجوی دقیق
-
پولیپ
فرهنگ فارسی معین
(پُ) [ فر . ] (اِ.) = پلیپ : تومور پایه داری از بافت های تازه نمو کرده است که خصوصاً در غشاهای مخاطی مانند بینی ، مثانه ، معده ، رودة بزرگ یا رحم پدید می آید. اغلب خوش خیم است اما ممکن است بدخیم شود.
-
پولیپ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: polype] (پزشکی) polip برآمدگی گوشتی در غشای مخاطی معده، رودۀ بزرگ، مثانه، رحم، یا بینی که ممکن است سبب تولید سرطان شود.
-
جستوجو در متن
-
polypides
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پولیپ ها
-
polypuses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پولیپ ها
-
pulings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پولیپ ها
-
polypi
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پولیپ
-
polypus
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پولیپ
-
polypneas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پولیپ بینی
-
sessile polyp
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پولیپ سگ
-
pedunculated polyp
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پولیپ متولد شده
-
adenomatous polyp
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پولیپ آدنوماتوز
-
polypnoeic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پولیپ بینی
-
بچهخوره
واژگان مترادف و متضاد
بچهخور، بچهخوار، پولیپ رحم
-
polyps
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پولیپ ها، پلیپ، بواسیر لحمی