کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پولاد هندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پولاد هندی
لغتنامه دهخدا
پولاد هندی . [ دِ هَِ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) کنایه از شمشیر است . (برهان ) : زده بر میان گوهرآگین کمردرآورده پولاد هندی بسر.نظامی .
-
واژههای مشابه
-
آهن پولاد
لغتنامه دهخدا
آهن پولاد. [ هََ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ذَکر. جراذ. مقابل نرم آهن ، اَنیث ، اَنیف .
-
پیرمحمد پولاد
لغتنامه دهخدا
پیرمحمد پولاد. [ م ُ ح َم ْ م َ دِ ] (اِخ ) از امیران میرزا شاهرخ پسر امیر تیمور گورکان . (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 482).
-
پولاد غندی
لغتنامه دهخدا
پولاد غندی . [ غ ُ ] (اِخ ) نام دیوی مازندرانی : نه ارژنگ مانم نه دیو سپیدنه سنجه نه پولاد غندی نه بید. فردوسی .نمائی مرا جای دیو سپیدهمان جای پولاد غندی و بید.فردوسی .
-
پولاد قیا
لغتنامه دهخدا
پولاد قیا. (اِخ ) یا پولادکیا یا پولاد آقا، صورتی دیگر از نام پولاد چینگسانگ است . رجوع به پولاد چنگ سانگ و رجوع به تاریخ مغول عباس اقبال ص 265 و 284 و تاریخ غازان خان ص 111 و 115 و 116 شود.
-
پولاد کانی
لغتنامه دهخدا
پولاد کانی . [ دِ ] (ترکیب وصفی ) فولاد معدنی . شاپورکان . شابرقان . ذکر. اسطام .
-
بک پولاد
لغتنامه دهخدا
بک پولاد. [ ب َ ] (اِخ ) دهی از دهستان جرگلان بخش مانه ٔ شهرستان بجنورد. سکنه آن 428 تن . آب از قنات . محصول آنجا غلات ، بن شن . شغل اهالی آن زراعت و مالداری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
چرمه پولاد
لغتنامه دهخدا
چرمه پولاد. [ چ َ م َ/ م ِ ] (اِ مرکب ) اسب خاکستری رنگ . (ناظم الاطباء).
-
پولاد چنگ سانگ
لغتنامه دهخدا
پولاد چنگ سانگ . [ ] (اِخ ) (امیر...) پولادچینگ سانگ . سفیر قاآن در دربار کیخاتوخان . صدر جهان با مشاوره ٔ او به تهیه ٔ چاو و رائج کردن آن بجای پول طلا و نقره پرداخت . (تاریخ مغول عباس اقبال ص 249). در زمان غازان خان عده ای از کودکان مغول که مانند غل...
-
آهن و پولاد
فرهنگ گنجواژه
فلزات سخت.
-
جستوجو در متن
-
پالارنگ
لغتنامه دهخدا
پالارنگ . [ رَ ] (اِ) آهن و پولاد هندی را گویند. (آنندراج ). و در لغت نامه ٔ شعوری آنرا شمشیر جوهردار و پولاد جوهردار گفته است .
-
تیغ هندی
لغتنامه دهخدا
تیغ هندی . [ غ ِ هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تیغ هندوی . تیغ مهند. تیغ هندوی گوهر... تیغی که در هند ساخته باشند... و بدین معنی پولاد هندی ... نیز استعمال کنند و مجاز است . (آنندراج ) : طلب کردش به خلوت شاهزاده زبان چون تیغ هندی برگشاده . نظامی .بره...
-
ستی
لغتنامه دهخدا
ستی . [ س َ ] (اِ) فولاد و آهن . (برهان ) (غیاث ). آهنی سخت بود مانند پولاد. (فرهنگ اسدی نخجوانی ). آهن و پولاد (آنندراج ) : زمین چون ستی بینی و آب رودبگیرد فراز و بیاید فرود. ابوشکور. || ظاهراً از ریشه ٔاوستایی «سنئیثیش » (ابزار جنگ ) و ظاهراً «ستی ...