کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پولاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پولاد
/pulād/
معنی
۱. فلزی بسیارسخت و شکننده مرکب از آهن و قریب ۲% کربن. در ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ درجه حرارت ذوب میشود. برای ساختن فنر، کارد، شمشیر، و چیزهای دیگر به کار میرود؛ فولاد.
۲. [قدیمی] گرز.
۳. [قدیمی] شمشیر.
〈 پولاد هندی: [قدیمی، مجاز] شمشیر؛ شمشیر هندی: ◻︎ زده برمیان گوهرآگین کمر / درآورده پولاد هندی بهسر (نظامی۵: ۷۵۹).
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. آهن، چدن، فولاد
۲. شمشیر، گرز
دیکشنری
steel
-
جستوجوی دقیق
-
پولاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: pulād) (= فولاد) ؛ (در اعلام) نام پهلوانی در زمان کیقباد.
-
پولاد
واژگان مترادف و متضاد
۱. آهن، چدن، فولاد ۲. شمشیر، گرز
-
پولاد
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = فولاد:1 - آلیاژ سخت چکش خوارِ آهن با مقدار کم کربن . 2 - گرز.
-
پولاد
لغتنامه دهخدا
پولاد. (اِ) آهن خشکه و آبدار که شمشیر و جز آن کنند و معرب آن فولاد است . مصاص الحدید المنقی من خبثه . (المعرب جوالیقی ص 247). آهن ناب پاک . یلب . (منتهی الارب ). ابن البیطار از قول غافقی نقل کند: «فولاد، هو المتخلص من نرم آهن .» و در بعض لغتنامه ها آ...
-
پولاد
لغتنامه دهخدا
پولاد. (اِخ ) (قلعه ...) نام قلعتی به مازندران . (حبیب السیر چ خیام تهران ص 466).
-
پولاد
لغتنامه دهخدا
پولاد. (اِخ ) ابن شادی بیک .از فرزندان جوجی خان بن چنگیزخان (بیست و ششمین ) حاکم دشت قبچاق . (حبیب السیر چ خیام . تهران ج 3 ص 76).
-
پولاد
لغتنامه دهخدا
پولاد. (اِخ ) نام پهلوانی ایرانی به روزگار کی قباد. (شاهنامه ٔ فردوسی ). || نام پهلوانی تورانی که بمدد افراسیاب آمد و رستم او را بکشتی برزمین زد و او را پولادوند نیز گفتندی . (شرفنامه ) (شاهنامه ٔ فردوسی ). نام دیوی از دیوان مازندران . (جهانگیری ). ر...
-
پولاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: pūlāft] pulād ۱. فلزی بسیارسخت و شکننده مرکب از آهن و قریب ۲% کربن. در ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ درجه حرارت ذوب میشود. برای ساختن فنر، کارد، شمشیر، و چیزهای دیگر به کار میرود؛ فولاد.۲. [قدیمی] گرز.۳. [قدیمی] شمشیر.〈 پولاد هندی: [قدیمی، مجاز] ...
-
واژههای مشابه
-
آهن پولاد
لغتنامه دهخدا
آهن پولاد. [ هََ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ذَکر. جراذ. مقابل نرم آهن ، اَنیث ، اَنیف .
-
پیرمحمد پولاد
لغتنامه دهخدا
پیرمحمد پولاد. [ م ُ ح َم ْ م َ دِ ] (اِخ ) از امیران میرزا شاهرخ پسر امیر تیمور گورکان . (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 482).
-
پولاد غندی
لغتنامه دهخدا
پولاد غندی . [ غ ُ ] (اِخ ) نام دیوی مازندرانی : نه ارژنگ مانم نه دیو سپیدنه سنجه نه پولاد غندی نه بید. فردوسی .نمائی مرا جای دیو سپیدهمان جای پولاد غندی و بید.فردوسی .
-
پولاد قیا
لغتنامه دهخدا
پولاد قیا. (اِخ ) یا پولادکیا یا پولاد آقا، صورتی دیگر از نام پولاد چینگسانگ است . رجوع به پولاد چنگ سانگ و رجوع به تاریخ مغول عباس اقبال ص 265 و 284 و تاریخ غازان خان ص 111 و 115 و 116 شود.
-
پولاد کانی
لغتنامه دهخدا
پولاد کانی . [ دِ ] (ترکیب وصفی ) فولاد معدنی . شاپورکان . شابرقان . ذکر. اسطام .
-
پولاد هندی
لغتنامه دهخدا
پولاد هندی . [ دِ هَِ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) کنایه از شمشیر است . (برهان ) : زده بر میان گوهرآگین کمردرآورده پولاد هندی بسر.نظامی .