کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پوش چنگار حلق وبینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
enveloping
پوشدهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] قابلیت تایر برای بلع (absorb) آن دسته از ناهمواریهای مسیر که کوچکتر از جاپای تایر هستند
-
paint
پوشرنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی، قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] پراکنهای از رنگدانه در محملی رزینی که پس از پوشانش سطح و خشک یا پخته شدن، فیلم (film) جامدی ایجاد میکند
-
dehusking
پوشزدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] جدا کردن بلالپوش از بلال
-
capstone
پوشسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] سنگی اغلب مسطح که معمولاً بهصورت افقی بر روی بالاترین بخش یک سازۀ سنگی مانند قوس و گور صندوقی و دالانگور و گور حجرهای قرار میگیرد
-
diathermal envelope
پوش گرماگذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] سطحی که سامانۀ ترمودینامیکی در حال تعادلی را در بر میگیرد و گرما را از خود عبور میدهد
-
clearance envelope
پوش مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] خط فرضی پیرامون فضای لازم برای عبور خطنورد بهطوریکه با دیوارۀ تونل برخورد نکند
-
cassette 1
پوش نوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] محفظهای که در آن نوار مغناطیسی صوتی یا تصویری، در دو جهت حرکت کند
-
exosporium
پوشهاگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] لایۀ سست و نازکی که در قسمت خارجی پوشۀ هاگ تشکیل میشود
-
mulch
خاکپوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] لایهای از کاه، خاکاره، برگ، ورقۀ پلاستیکی یا خاک سست که سطح خاک را با آن میپوشانند تا از خاک و ریشۀ گیاهان در برابر اثر قطرات باران، سلهبندی، یخبندان، فرسایش و تبخیر محافظت شود
-
hull
دانپوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] پوستۀ بیرونی دانه
-
barney
دوربینپوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] پوششی که دوربین را در مقابل باد و باران و سرما محافظت میکند و گاه به جای صداگیر به کار میرود
-
chafer
طوقهپوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نواری مرکب از لاستیک و رسن بر روی طوقۀ تایر که در برابر سایش مقاوم است و از آسیب دیدن طوقهها، در تماس با رینگ (rim)، جلوگیری میکند
-
آهن پوش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) کسی که زره آهنین به تن دارد.
-
آستین پوش
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) 1 - فروتن . 2 - مطیع ، فرمانبردار.
-
ازرق پوش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (اِفا.) 1 - کسی که جامة کبود پوشد. 2 - صوفی . 3 - (ص .) کنایه از: صوفیِ ریایی .