کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پوشنسپهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
stratosphere
پوشنسپهر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] منطقهای از جوّ که از وَردایست، در ارتفاع تقریباً 10 تا 20 کیلومتر، تا کف میانسپهر، در ارتفاع تقریباً 50 کیلومتر، ادامه مییابد
-
واژههای مشابه
-
پوشن سپهر
واژهنامه آزاد
استراتوسفر = Stratosphere دومین لایه از لایه های جو (هواسپهر)
-
cover 2
پوشَن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] پوشش محافظ برای اشیایی مانند لباس و کتاب * معادل "پوشن" از ترکیب "پوش" و "ـَ ن" (پسوند اسم ابزارساز) ساخته شده است.
-
پُوشِن
لهجه و گویش بختیاری
pušen پوشاک، لباس.
-
پوشن
واژهنامه آزاد
رختخواب
-
stratospheric warming
گرمش پوشنسپهر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] خیز دمای پوشنسپهر در منطقۀ قطبی، در اواخر زمستان یا اوایل بهار، ناشی از انتشار تقویتیافتۀ انرژی گرمایی از وَردسپهر توسط امواج سیارهایمقیاس که فروپاشی تاوۀ قطبی را در پی دارد متـ . گرمش ناگهانی پوشنسپهر stratospheirc sudden warming گ...
-
stratospheirc sudden warming
گرمش ناگهانی پوشنسپهر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← گرمش پوشنسپهر
-
stratospheric coupling
جفتشدگی پوشنسپهر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] برهمکنش آشفتگیهای پوشنسپهر و وَردسپهر
-
سپهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: sepehr) آسمان ؛ (به مجاز) روزگار ؛ (در موسیقی ایرانی) گوشهای در دستگاه راست پنجگاه .
-
سپهر
واژگان مترادف و متضاد
۱. آسمان، سما، طارم، عرش، فضا، فلک، کیهان، گردون ≠ ارض، زمین ۲. اقبال، بخت، طالع ۳. روزگار
-
سپهر
لغتنامه دهخدا
سپهر. [ س ِپ ِ ] (اِ) پارسی باستان «سپیثره » (لغةً یعنی سپهرداد، آسمان آفریده )، پهلوی «هوسپیتر» و «سپیهر» بقول نلدکه این کلمه مستقیماً از سانسکریت «سویتر» (مایل بسفیدی ، سفید) آمده و بقول گایگر کلمه ٔ افغانی «سپرا» (خاکستری رنگ ) از آنجاناشی است . (...
-
سپهر
فرهنگ فارسی معین
(س پِ) [ په . ] (اِ.) 1 - آسمان . 2 - فلک .
-
سپهر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: spihr] sepehr ۱. آسمان؛ فلک.۲. (موسیقی) گوشهای در دستگاه راستپنجگاه.〈 سپهر برین: [قدیمی] آسمان نهم.〈 سپهر زنگاری: [قدیمی] = 〈 سپهر کبود〈 سپهر کبود: [قدیمی] آسمان نیلگون: ◻︎ گر ز خود غافلم به باده و رود / نیستم غافل...
-
سپهر
دیکشنری فارسی به عربی
سماء