کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پوشالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پوشالی
/pušāli/
معنی
هرچیز سست، سبک، و بیدوام.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
flimsy
-
جستوجوی دقیق
-
پوشالی
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب .) 1 - ساخته از پوشال . 2 - سست ، ناتوان ، بی دوام .
-
پوشالی
لغتنامه دهخدا
پوشالی . (ص نسبی ) منسوب به پوشال . از پوشال . || ضعیف و ناتوان : دولت یا مملکت پوشالی ؛ دولت یا مملکتی کوچک و ضعیف که میان دو دولت قوی قرار گیرد تا تماسی میان دو دولت قوی نباشد .
-
پوشالی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به پوشال) [مجاز] pušāli هرچیز سست، سبک، و بیدوام.
-
واژههای مشابه
-
رژیم پوشالی
دیکشنری فارسی به عربی
الحکم المزيف
-
قدرت پوشالى
دیکشنری فارسی به عربی
السلطة المزعومة
-
جستوجو در متن
-
پیزُری
لهجه و گویش تهرانی
پوشالی
-
پوچالی
لغتنامه دهخدا
پوچالی . (ص نسبی ) پوشالی : دولت پوچالی ؛ دولت پوشالی .
-
الحکم المزيف
دیکشنری عربی به فارسی
رژيم پوشالي
-
السلطة المزعومة
دیکشنری عربی به فارسی
قدرت پوشالى
-
chaffy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کفی، پوشالی، پوچ
-
jackstraw
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جک تراش، ادم پوشالی یا کاهی، ادم بی عرضه
-
پیزری، پیزوری
لهجه و گویش تهرانی
کاه ونی پیزر ، قلابی،سُست،پوشالی
-
گالی بسر
لغتنامه دهخدا
گالی بسر. [ ب ِ س َ ] (اِ) دسته بسه بامهای پوشالی بزبان گیلی . گالی پوش .