کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پوست بر کسی زندان شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پوست بر کسی زندان شدن
لغتنامه دهخدا
پوست بر کسی زندان شدن . [ ب َ ک َ زِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در عذاب و رنج بودن از زندگانی : یکی از پوست بیرون آی چون گل که بر من پوست زندان می نماید.سید حسن غزنوی .
-
واژههای مشابه
-
گاو پوست
لغتنامه دهخدا
گاو پوست . (اِ مرکب ) پوست گاو. پوست گاو که در آن کاه یا زر کنند: قنطار؛ یک پوست گاو پر از زر یا از سیم . (منتهی الارب ).دگرهر چه در پادشاهی اوست ز گنج کهن پر کند گاو پوست . فردوسی .ز دینار گفتند و از گاو پوست ز کاری که آرام روم اندروست . فردوسی .|| ...
-
bark deduction
کسر پوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] اختلاف میان قطر باپوست و قطر بیپوست
-
mesoderm
میانپوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] 1. لایۀ زایندۀ میانی جنین که بین روپوست و درونپوست قرار دارد و از آن بافت پیوندی و عضلات و استخوانها و دستگاه ادراری-تناسلی و دستگاه گردش خون پدید میآید 2. لایۀ میانی در پوشش خارجی خزهها
-
هفت پوست
لغتنامه دهخدا
هفت پوست . [ هََ ] (اِ مرکب ) هفت بنیان است که کنایه از هفت آسمان باشد. (برهان ) : همه آفریده ست در هفت پوست بدو آفرین ، کآفریننده اوست .نظامی .
-
skin effect
اثر پوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ایجاد جریان متناوب در نزدیکی سطح جسم رسانا
-
dermatome 1
پوستبَردار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] دستگاهی ویژۀ بریدن لایههای نازک پوست
-
outer bark, rhytidome
پوست بیرونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی، مهندسی منابع طبیعی - علوم جنگل و محیطزیست] بافتی چوبپنبهای که از پوست درونی جدا شده است
-
dermatome 2, dermatomic area
پوستپار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] بخشی از پوست که آوَرانهای (afferents) یک عصب نخاعی آن را عصبدهی میکنند
-
secondary cortex
پوستپسین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ← چوبپنبهپوست
-
پوست درخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] ← دارپوست
-
inner bark
پوست درونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی، مهندسی منابع طبیعی - علوم جنگل و محیطزیست] لایهای فعال از بافتهای آبکش و بُنلاد که میان بافت چوبی و بافت چوبپنبهای قرار دارد
-
galling
پوسترفتگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی رفتگی بهصورت کندگی (seizing) یا پارهشدگی (tearing) که در نتیجۀ اصطکاک یا جوش سرد دو سطحِ درتماس ایجاد میشود
-
scuffing
پوستزنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] سایش بسیار ملایم سطح پوشش خشک بهکمک کاغذ سنبادۀ نرم، پیش از به کار بردن لایۀ بعدی