کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پوستپسین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
secondary cortex
پوستپسین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ← چوبپنبهپوست
-
واژههای مشابه
-
پسین
واژگان مترادف و متضاد
۱. بعدازظهر، عصر ۲. بازپسین، فرجام، موخر ≠ پیشین
-
پسین
فرهنگ فارسی معین
(پَ) [ په . ] (ص نسب .) 1 - آخرین ، متأخر. 2 - زمان بین ظهر و غروب و عصر.
-
پسین
لغتنامه دهخدا
پسین . [ پ َ ] (ص نسبی ) (خلاف نخستین و پیشین ) بازپسین . واپسین اخیر. آخرین . مُؤخر. آخرة. اُخری . آخر. متأخر : نخستین فطرت پسین شمارتوئی خویشتن را ببازی مدار. فردوسی .ندانم که دیدار باشد جز این یک امشب بکوشیم دست پسین . فردوسی .فراوان ز گردان گرد...
-
پسین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به پس) [پهلوی: pasīn] ‹پسینه› pasin ۱. آخرین.۲. (اسم) وقت بین عصر و مغرب.۳. [مقابلِ پیشین] بعد از دیگری؛ عقبتر.۴. (اسم) عصر.
-
پسین
دیکشنری فارسی به عربی
آخر مرة , اخير , اعق , لاحق
-
پَسین
لهجه و گویش بختیاری
pasin عصر، نزدیک غروب.
-
پَسین
لهجه و گویش تهرانی
زیره،آستری
-
پسین
لهجه و گویش تهرانی
غروب
-
پسین
واژهنامه آزاد
(pasin) بعد از ظهر
-
پسین
واژهنامه آزاد
(لری) پَسین، عصر و بعدازظهر.
-
پسین
واژهنامه آزاد
عصر
-
پسین
واژهنامه آزاد
بعد از ظهر، عصر پَ سین
-
پوست
واژگان مترادف و متضاد
بشره، پوسته، پوسه، جلد، غلاف، قشر، لایه، لحات، ورقه