کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پوزینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پوزینه
/puzine/
معنی
= بوزینه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پوزینه
لغتنامه دهخدا
پوزینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) بوزینه . کپی . میمون . قرد. ج ، پوزینگان : بشما همان رسد که به پوزینگان رسید. (سندبادنامه چ استانبول ص 80). رجوع به بوزینه شود.
-
پوزینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] puzine = بوزینه
-
واژههای همآوا
-
پوذینه
لغتنامه دهخدا
پوذینه . [ ن َ / ن ِ] (اِ) نعنع. نعناع جویباری . رجوع به پودینه شود.
-
جستوجو در متن
-
پوژینه
لغتنامه دهخدا
پوژینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) میمون . (شعوری ج 1 ص 270). قرد. کپی . رجوع به بوزینه و رجوع به پوزینه شود.
-
میمون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) meymun پستانداری پشمالو و شبیه انسان، با دستهای بلند که معمولاً روی درختان زندگی میکند؛ بوزینه؛ بوزنه؛ بوزنینه؛ پوزینه؛ حمدونه؛ پهنانه؛ مهنانه؛ چز؛ کپی.